-
مثل برد بود باختن قلبم به تو ..
شنبه 10 شهریور 1403 19:18
از تمرین یوگا بازگشته ام و ولو روی تخت افتاه ام، پدر و پسر مشغول غذا دادن به ننه گربه و بچه هایش هستند . در حال حاضر دغدغه ای نداریم جز قطره انداختن و باز شدن چشم بچه گربه ها. در هفته ی پیش رو عازم سفر هستم به مقصد کاشان و اصفهان و احتمال خیلی زیاد یک سفر با خانواده شوهر به مقصد دیارشان . گاردم را نسبت به همسر و...
-
مادرانگی= هر روز خسته تر از دیروز
سهشنبه 6 شهریور 1403 21:51
زمان حاملگی دست به دامن پروردگار برده بودم که خدایا به من پسر عطا کن ، من دختر خوشم نمیاد، زمانی که دکتر گفت جنسیت پسره تو پوست خودم نمیگنجیدم. ولی الان هر کی میگه پسر حامله ست تو دلم میگم خدا صبرت بده. چرا انرژیشون تموم نمیشه لامصبا .. هزارو صد درجه روحیاتشون با دختر فرق داره. مدل بازی کردنشون :/ خیلی وقت ها از...
-
غریبه های کامل :)
دوشنبه 5 شهریور 1403 13:24
دیشب فیلم perfect strangers رو میدیدم جالب بود در واقع فهمیدم که تنها من نیستم که یه گوهایی خورده بلکه هر زن متاهلی در طول دوران تاهلش قطعا یه گوهایی خورده فقط بعضی ها ادا تنگارو خیلی بهتر بلدن دربیارن. البته نوع و ابعاد گوه فرق داره و یا ممکنه از نظر خودش گوه نبوده باشه ولی از نگاه همسرش چرا..
-
روزهای خوبی نبود،اما من در همان روزهای سخت نیز تو را دوست داشتم ..
یکشنبه 4 شهریور 1403 21:39
همسر عزیز از از جان به سفر مجردی رفته . هرزگاهی با لفظ عشقم و عزیزم پیام میدهم و واژه هایی به مانندِ دمت گرم دریافت میکنم! گویی با مشتری های مغازه صحبت میکند ، آنهایی که بعد از واریز پول تماس میگیرند. من هم خانه نشین شده ام گهگاهی با پسرک برای گذران وقت به پارک و پاساژ و پیاده روی میرویم ولی افسوس که پسرم از تنهایی...
-
وطنم ای ادعای پا برجااااااااااا
یکشنبه 4 شهریور 1403 16:53
آوردمش یه پارک جدید. دو تا پسر بچه ده یازده ساله ی کره ای پیدا شد و دارن باهاش بازی میکنن. گرچه زبون هم رو نمیفهمن ولی ادم حظ میکنه از این همه محبت و شعور و آدم حسابی بودن ! نمیخوام خودمون رو بزنم هاااا ولی بچه های خودمون تو همین رده سنی نه تنها افتخار نمیدن با کوچکتر از خودشون بازی کنن.بلکه اون سر قشنگشون رو از اون...
-
می پرسند او که بود؟ هرگز نفهمیدم، فقط می دانم؛ من برایش رهگذری بیش نبودم، و او؛ تمام ِجانم...
شنبه 9 تیر 1403 14:23
دارم تو آتیش حسادت میسوزم. از دیشب همه چیز همیشه تقصیر بقیه نیست.یه جاهایی که نه، خیلی جاها خودم مقصر بودم. ته توهای گلوم یه بغضی جا خوش کرده بود که با دیدن این سریال جدیده شکست وتا حدودی بهتر شد . ولی بازم هست میدونم از کجا سرچمه میگیره. ریشه رو پیدا کردم . .اون موقع ها همچین چیزایی نبود .در واقع تا همین ده سال...
-
من تو را با خون و دل از یاد بردم لطف کن هر کجا چشمت به من افتاد کج کن راه را....
شنبه 9 تیر 1403 00:13
واقعا خیلی سخته که یه مرد به زنش بگه که قشنگ شده ،داف شده ،یا چقدر لباسی که پوشیده بهش میاد یا نمیاد اصن ! یعنی خیلی سخته که وسط مجلسی که همه زوج دارن میرقصن بگه عزیزم پاشو ما هم بریم یه قری بدیم ! چه سودی میبرن از این همه سفت بودن و ابراز نکردن احساسات؟! واقعا انقدر جنسشون گاو هست که نمیفهمن همین چیزای ساده رو اگر...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 خرداد 1403 20:23
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 خرداد 1403 21:56
هنوز هم وقتی مریض میشم دلم مامانم و میخواد .بیاد بشینه لبه ی تختم ،داروهامو بیاره ،چایی لیمو عسل و سوپ مرغ درست کنه ،دست زبر و پر از خط و خشش که بوی جعفری و شوید میده رو بزاره رو پیشونیم و بگه داغم و ابراز نگرانی کنه . ...
-
تاوان اشتباه
جمعه 11 خرداد 1403 20:03
-
برکه ی بخت من از ماهی دلمرده پر است
پنجشنبه 10 خرداد 1403 00:03
به قصد دیدن فیلم عاشقانه با صحنه های اروتیک زیاد تلویزیون رو روشن میکنم. بالا پایین میکنم ، فیلم ماسک ساخته ۱۹۹۴ میاد جلو چشمم همبن رو پلی میکنم، قدیمیه و هر چیزی مربوط به قدیم باشه خوبه. زیرنویس نداره ، صدا هم که نمیشه بلند کرد، دست زیر چونه زل میزنم به صفحه، هواسم نیست ، فکرام در هم و مشوشه، صدای هایده از واحد...
-
سگهای نگهبان ..
شنبه 29 اردیبهشت 1403 14:49
دلم میخواست تو زندگیم یه رایدر داشتم ، که با دلسوزی ومحبت بهم قوت قلب و دلگرمی میداد و میگفت ،اشکالی نداره من اینجام فکرشو نکن ، درستش میکنیم... اومدم بنویسم از خشم و ناراحتی ولی چه فایده نمینویسم دیگه .فایده ای که تا الان نداشته .پس ننویسم بهتره . عوضش میخوام از آدم های رهگذرِ حال خوب کن بنویسم . از این آدم امن هایی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 اردیبهشت 1403 14:11
بوی تینر تا مغز استخونم رسوب کرده.. خونه بازسازی میکنی خیره سرت ، خبر مرگت که تمیز بشه . تا یک ماه بعدش هم باید تِرمالی رنگ کارو عمله و بنا رو بسابی. هیچ کس تو این خراب شده کار بلد نیست انجام بده. ادعامون هم کون خر و پاره کرده.
-
ما از افراد نزدیک خود بیشتر از دیگران بی خبریم ...کسی را که همیشه در کنارمان است دیگر اصلا نمیبینیم..
یکشنبه 23 اردیبهشت 1403 20:30
رویال مچرو بازی میکنم. برای فرار از فکر و خیال ... استرس دارم اظطراب همچنین .گریه هم بیخ یقمو گرفته . ناراحتم از این که پسرک چهار ساله که هر رو از بر تشخیص نمیده امروز بهم گفت دلم نمیخواد تو مامانم باشی . از این که همسر حس تنفر رو بهم منتقل میکنه و میگه از صدات و قیافت حالم بهم میخوره .نزدیک من حتی نشو... از این که...
-
تجارب زندگی....
شنبه 22 اردیبهشت 1403 17:39
از من به شما نصیحت و وصیت . اگر همسرتون خسیسه اگه توهم توطئه داره اگه فکر میکنه رفته تو پاچه اش ، اگر فکر میکنه همه عنن و اون خوبه ، اصلا باهاش خرید نرین ، خرید نکنین ، دنبال کارای یه کم گنده مثل بازسازی خونه که اصلا و ابدا نرید ! خودتون رو کامل بکشید کنار بزارید هر گوهی که حق هست همونه رو بخوره . این قضیه برای دوران...
-
حرف های که در دلم میماند...
شنبه 22 اردیبهشت 1403 14:07
برگ اول : ترازو رو از زیر میز میکشم بیرون ، هر چی که تنم هست رو در میارم و میرم روش .نسبت به دیروز ۳۰۰گرم اضافه نشون میده .خودم رو تنبیه میکنم ، زیر لب میگم امروز از صبونه خبری نیست . جدیدا از تنبیه کردن خودم لذت میبرم .از هر نوعش باشه . اینم یه یه بیماری روحی روانیه دیگه ایه که تازه زده بیرون. میکشونم خودم رو به...
-
هیچوقت در برابر مشگلات کم نیاوردم ، همیشه به گوه خوردن افتادم..
پنجشنبه 20 اردیبهشت 1403 14:14
چندش آور ترین کاری که یه مرد میتونه انجام بده ، دست تو دماغ کردنه . رتبه بعدی به ترتیب میرسه به خاروندن دم و دستگاه وسط خیابون و آروغ زدن !
-
چندی ست از تو غافلم ،ای زندگی ببخش! چنگی نمیزنی به دل ،این روزها تو هم
شنبه 15 اردیبهشت 1403 08:41
تا الان شک داشتم . ولی دیشب بعد از اتفاقی که افتاد ، فهمیدم که من ، خودِ من ، رفتارم ، مدل حرف زدنم ، همه چیم ، کاملا حالت دافعه دارم و به جای جذب کردن ، همه کس رو فراری میدم ! یا به قول بروبچه های امروزی وایب خوبی نمیدم به ملت . حالا اون فرد میخواد فک و فامیل باشه یا یه آشنایی که فکر میکردم قراره دوستای خوبی باشیم...
-
این زخمخورده را به ترحم نیاز نیست، خیر شما رسیده به ما ، مرحمت زیاد ...
سهشنبه 11 اردیبهشت 1403 23:08
-
I am going on a date...
سهشنبه 11 اردیبهشت 1403 00:45
-
It's all about Hadi...
یکشنبه 9 اردیبهشت 1403 12:39
-
there is nothing to read
جمعه 7 اردیبهشت 1403 22:42
-
مصائب فرزند داری ...
پنجشنبه 6 اردیبهشت 1403 16:18
یه چیزی که هست و اونو جز ننه باباهای نگون بخت درک نمیکنن اینه که ، ما بچه رو میبریم شهربازی ، و همه فک میکنن که خیلی بهمون خوش میگذره و میشینم یه نفسی تازه میکنیم و یه چایی قهوه ای میزنیم خبر مرگمون.ولی فی الواقع اینطور نیست و باز یه درگیری مجدد اونجا هم داریم . من اینو نمیخوام من اونو نمیخوام من اینو بازی نمیکنم من...
-
ادمی را سگ بگیرد جو نگیرد!
دوشنبه 3 اردیبهشت 1403 23:10
فرض کنید در یکی از سفرهایتان ،با زوجی آشنا میشوید. این اشنایی در حد نوشیدن جرعه ای چای و خوردن یک وعده شام است . حال از ان آشنایی و سفر دوازده ماه گذشته است .بدون حتی یکبار دیدار مجدد یا خبر گیری در شبکه های اجتماعی . این زوج در عید نوروز با همسر شما تماس گرفته جهت تبریک عید . همسر هم جو گیر شده ان ها را به تهران دعوت...
-
The Oscar goes to....
دوشنبه 3 اردیبهشت 1403 00:00
اسکارِ ریدن به حال خوب نیز میررررررسه به شوهرِ میرزا قشمشمم...
-
کاش کسی بیاید ،خیلی بچه گانه ،آدم را ده تا دوست داشته باشد ،کم ولی واقعی ...
چهارشنبه 29 فروردین 1403 00:29
بعد از گریه زاری فراوان ، بغلش کردم و از همدیگه دلجویی کردیم . قول انگشتی بهم دادیم که فردا یه روز بهتر برای همدیگه بسازیم . یه وقتایی هم هست که اون برای من مادری میکنه .بغلم میکنه و بوسم میکنه و بهم اطمینان خاطر میده . این حجم از درک واسه یه بچه چهارساله زیاده. این که خیلی وقتا نمیدونه با رفتارش اذیتم میکنه ولی بعدا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 فروردین 1403 18:53
الان تو شرایطی هستم که اگه بگن فردا اخرین روز زندگیته و میمیری و به درک واصل میشی با آغوش باز و روی گشاده پذیرا میشم ...
-
الفلظ رکیک + فوحش + توهین به سوم شخص مفرد ..
یکشنبه 26 فروردین 1403 23:58
کل روز نشسته رو دو تا تخمای کوچولوش و صداش در نمیاد . به محض این که میرم زیر دوش و چشمام رو میبندم تا بلکه خستگی کل روز ازم کنده بشه تَق تق در میزنه . قوربون صدقه ی دستای کوچولوش میرم و درب رو نیمه باز میکنم . -مامان پی پی دارم ! تو دلم میگم ای دهنت سرویس بچه الان چه وقته پی پیه اخه .هیچی نمیگم و ازش میخوام شورتش رو...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 فروردین 1403 10:43
وای که این ترمیم ناخن میتونه چقدر خسته کننده و حوصله سر بر باشه. بالخص اگر ناخن کاره هم مث خودت کم حرف و درونگرا و چس کن تو برق باشه.. ف نوشت : کاش میتونستمعین یک زنِ درست و حسابی ،شیک رفتار کنم ،شیک حرف بزنم ،آروم باشم ،عین سگ پاچه نگیرم و سریع عصبی نشم . هر سری میکم دفعه بعد بهتر عمل میکنم ، درست میکنم خودم رو به...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 فروردین 1403 09:35
یعنی مزخرف تر و تخمی تر از دندون مگه داریم ؟ یا پوسیده میشه، یا زرد میشه ، یا فاصله میوفته بینشون ، یا ترَک بر میداره یا خالی میشه یا درده بی درمون میگیره بی پدر. تازه علاوه بر اینا تن و بدنت از خرج و مخارجش میلرزه .