-
ما از افراد نزدیک خود بیشتر از دیگران بی خبریم ...کسی را که همیشه در کنارمان است دیگر اصلا نمیبینیم..
یکشنبه 23 اردیبهشت 1403 20:30
رویال مچرو بازی میکنم. برای فرار از فکر و خیال ... استرس دارم اظطراب همچنین .گریه هم بیخ یقمو گرفته . ناراحتم از این که پسرک چهار ساله که هر رو از بر تشخیص نمیده امروز بهم گفت دلم نمیخواد تو مامانم باشی . از این که همسر حس تنفر رو بهم منتقل میکنه و میگه از صدات و قیافت حالم بهم میخوره .نزدیک من حتی نشو... از این که...
-
تجارب زندگی....
شنبه 22 اردیبهشت 1403 17:39
از من به شما نصیحت و وصیت . اگر همسرتون خسیسه اگه توهم توطئه داره اگه فکر میکنه رفته تو پاچه اش ، اگر فکر میکنه همه عنن و اون خوبه ، اصلا باهاش خرید نرین ، خرید نکنین ، دنبال کارای یه کم گنده مثل بازسازی خونه که اصلا و ابدا نرید ! خودتون رو کامل بکشید کنار بزارید هر گوهی که حق هست همونه رو بخوره . این قضیه برای دوران...
-
حرف های که در دلم میماند...
شنبه 22 اردیبهشت 1403 14:07
برگ اول : ترازو رو از زیر میز میکشم بیرون ، هر چی که تنم هست رو در میارم و میرم روش .نسبت به دیروز ۳۰۰گرم اضافه نشون میده .خودم رو تنبیه میکنم ، زیر لب میگم امروز از صبونه خبری نیست . جدیدا از تنبیه کردن خودم لذت میبرم .از هر نوعش باشه . اینم یه یه بیماری روحی روانیه دیگه ایه که تازه زده بیرون. میکشونم خودم رو به...
-
هیچوقت در برابر مشگلات کم نیاوردم ، همیشه به گوه خوردن افتادم..
پنجشنبه 20 اردیبهشت 1403 14:14
چندش آور ترین کاری که یه مرد میتونه انجام بده ، دست تو دماغ کردنه . رتبه بعدی به ترتیب میرسه به خاروندن دم و دستگاه وسط خیابون و آروغ زدن !
-
چندی ست از تو غافلم ،ای زندگی ببخش! چنگی نمیزنی به دل ،این روزها تو هم
شنبه 15 اردیبهشت 1403 08:41
تا الان شک داشتم . ولی دیشب بعد از اتفاقی که افتاد ، فهمیدم که من ، خودِ من ، رفتارم ، مدل حرف زدنم ، همه چیم ، کاملا حالت دافعه دارم و به جای جذب کردن ، همه کس رو فراری میدم ! یا به قول بروبچه های امروزی وایب خوبی نمیدم به ملت . حالا اون فرد میخواد فک و فامیل باشه یا یه آشنایی که فکر میکردم قراره دوستای خوبی باشیم...
-
این زخمخورده را به ترحم نیاز نیست، خیر شما رسیده به ما ، مرحمت زیاد ...
سهشنبه 11 اردیبهشت 1403 23:08
-
I am going on a date...
سهشنبه 11 اردیبهشت 1403 00:45
-
It's all about Hadi...
یکشنبه 9 اردیبهشت 1403 12:39
-
there is nothing to read
جمعه 7 اردیبهشت 1403 22:42
-
مصائب فرزند داری ...
پنجشنبه 6 اردیبهشت 1403 16:18
یه چیزی که هست و اونو جز ننه باباهای نگون بخت درک نمیکنن اینه که ، ما بچه رو میبریم شهربازی ، و همه فک میکنن که خیلی بهمون خوش میگذره و میشینم یه نفسی تازه میکنیم و یه چایی قهوه ای میزنیم خبر مرگمون.ولی فی الواقع اینطور نیست و باز یه درگیری مجدد اونجا هم داریم . من اینو نمیخوام من اونو نمیخوام من اینو بازی نمیکنم من...
-
ادمی را سگ بگیرد جو نگیرد!
دوشنبه 3 اردیبهشت 1403 23:10
فرض کنید در یکی از سفرهایتان ،با زوجی آشنا میشوید. این اشنایی در حد نوشیدن جرعه ای چای و خوردن یک وعده شام است . حال از ان آشنایی و سفر دوازده ماه گذشته است .بدون حتی یکبار دیدار مجدد یا خبر گیری در شبکه های اجتماعی . این زوج در عید نوروز با همسر شما تماس گرفته جهت تبریک عید . همسر هم جو گیر شده ان ها را به تهران دعوت...
-
The Oscar goes to....
دوشنبه 3 اردیبهشت 1403 00:00
اسکارِ ریدن به حال خوب نیز میررررررسه به شوهرِ میرزا قشمشمم...
-
کاش کسی بیاید ،خیلی بچه گانه ،آدم را ده تا دوست داشته باشد ،کم ولی واقعی ...
چهارشنبه 29 فروردین 1403 00:29
بعد از گریه زاری فراوان ، بغلش کردم و از همدیگه دلجویی کردیم . قول انگشتی بهم دادیم که فردا یه روز بهتر برای همدیگه بسازیم . یه وقتایی هم هست که اون برای من مادری میکنه .بغلم میکنه و بوسم میکنه و بهم اطمینان خاطر میده . این حجم از درک واسه یه بچه چهارساله زیاده. این که خیلی وقتا نمیدونه با رفتارش اذیتم میکنه ولی بعدا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 فروردین 1403 18:53
الان تو شرایطی هستم که اگه بگن فردا اخرین روز زندگیته و میمیری و به درک واصل میشی با آغوش باز و روی گشاده پذیرا میشم ...
-
الفلظ رکیک + فوحش + توهین به سوم شخص مفرد ..
یکشنبه 26 فروردین 1403 23:58
کل روز نشسته رو دو تا تخمای کوچولوش و صداش در نمیاد . به محض این که میرم زیر دوش و چشمام رو میبندم تا بلکه خستگی کل روز ازم کنده بشه تَق تق در میزنه . قوربون صدقه ی دستای کوچولوش میرم و درب رو نیمه باز میکنم . -مامان پی پی دارم ! تو دلم میگم ای دهنت سرویس بچه الان چه وقته پی پیه اخه .هیچی نمیگم و ازش میخوام شورتش رو...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 فروردین 1403 10:43
وای که این ترمیم ناخن میتونه چقدر خسته کننده و حوصله سر بر باشه. بالخص اگر ناخن کاره هم مث خودت کم حرف و درونگرا و چس کن تو برق باشه.. ف نوشت : کاش میتونستمعین یک زنِ درست و حسابی ،شیک رفتار کنم ،شیک حرف بزنم ،آروم باشم ،عین سگ پاچه نگیرم و سریع عصبی نشم . هر سری میکم دفعه بعد بهتر عمل میکنم ، درست میکنم خودم رو به...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 فروردین 1403 09:35
یعنی مزخرف تر و تخمی تر از دندون مگه داریم ؟ یا پوسیده میشه، یا زرد میشه ، یا فاصله میوفته بینشون ، یا ترَک بر میداره یا خالی میشه یا درده بی درمون میگیره بی پدر. تازه علاوه بر اینا تن و بدنت از خرج و مخارجش میلرزه .
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 23 فروردین 1403 19:33
فکر میکنم هر زنی ،در طول زندگی مشترک ،خواسته که درجا با ساطور شوهره رو تیکه تیکه کنه . یا یه جوری بزنه تو دهنش که کف و خون رو با هم قاطی کنه . یا همون جا ارزو کرده که کاش از زمین و زمان محو میشد . یعنی میخوام بگم مرد جماعت همچین پتانسیلی داره که یک زن رو به جنون لحظه ای برسونه . رگ گردنم از دست این مرد گرفته ، بچه هم...
-
شکم پارگی ...
دوشنبه 20 فروردین 1403 20:27
رمضون تموم شد و یه حلیم به من نرسید :( چرا انقد کم درست میکنین اخه .زرتی تموم میشه. ملت هم که به یه پیاله کوچولو راضی نیستن . کیلو کیلو میبرن . خوب بزارید به همه برسه دیگه لامصبا ...
-
باید از همان دور دوستت میداشتم ، از نزدیک نا امید کننده بودی..
یکشنبه 19 فروردین 1403 13:38
هر روز صبح ، بعد از انجام مراسم خاصِ وزن کشی ، میرم رو ترازو .. دریغ از صد گرم که بیام پایین .. غذارو به شدت کم کردم جوری که عصبی میشم از گشنگی و نخوردن نون و برنج . ورزش نمیکنم چون تو خونه نمیتونم. بعله باید گروهی باشه و زور بالا سرم و با اهنگ و آیینه قدی . چرا باشگاه نمیرم؟ چون درگیر این بچم هنوز ... به هنگام جا به...
-
بیا برگردیم به هم من حاضرم ... تو نیستی و من هنوز عاشقم ...
شنبه 18 فروردین 1403 15:46
روانم آشفته ست . گردنم درد میکنه . کلافم باز. میدونستم بعد از تعطیلات مجدد یه طوفانی خواهیم داشت. نمیتونم دو طرف رو حفظ کنم . این سر درگیری پدرم هست .مهربان دلسوز ولی به شدت ترسو و دهن بین و غیر منطق . این سر هم سایه سر که عقلا و قانونا حرف هایی که میزنه درست تره . و منی که باید مراعات حال پدر مریض رو بکنم در عین حال...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 فروردین 1403 23:09
بعضی روزا واقعا از بچه داری کم میارم . آرزو میکنم که کاش نبود کاش به وجود نمیاوردمش . کارایی که میکنه لجبازی هاش واقعا به ستوه میارتم . بچه از همون روزی که نطفه اش بسته میشه دردسراش شروع میشه و تا زمانی که اون سنگ لحد رو بزارن روت تو قبر همچنان اسیرشی . من که یه همچین غلطی رو کردم و اعتراف میکنم که گوه خوردم . ولی...
-
حاوی الفاظ رکیک .اگه میخوای غلط املایی بگیری و بری بالا منبر اصلا نخون.مرسی
جمعه 10 فروردین 1403 12:35
از چه نوع سفر هایی نفرت دارم.؟ از این که برم شمال یا هر قبرستون دیگه ای و مجبور باشم با یه سری آدم غریبه یا غیر غریبه بچپم تو ویلای نیم تری ، تو عن و گوه ِخودم و سایر بستگان غوطه ور بشم از کمبود جا . ! حرف بزنی میگن مسافرته دیگه ، یکی دوروز تحمل کن ، معلومه خونه خود آدم نمیشه، بابا اومدیم خوش بگذرونیم و الی اخر...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 فروردین 1403 22:06
-
حرف هایی از جنس حق
سهشنبه 7 فروردین 1403 00:04
تو این چند روز و اندی که از سفرم با دوستان ِِ سایه سر میگذره به چند تا چیز پی بردم . بین همه ی این مردهایی که تو این جمع دیدم ، شوهر بنده بوده که فقط رفتار شایسته با همسرش داشته . صداشو بلند نکرده ،چشم قره نرفته ،بچه رو ول نداده رو سر من ، و سعی کرده بهم خوش بگذره .گرچه از حق نگذریم این من بودم که چند جایی رگ ترکی م...
-
یک لبخند تو کافیست ،که یک دنیا غم را فراموش کنم ...
دوشنبه 6 فروردین 1403 00:24
برای من معاشرت با آدم ها سخته . معاشرت با آدم های که فازشون باهام فرق میکنه سخت تر . ولی خوب زندگی که همیشه به کام ما نمیچرخه . گاهی ادم مجبوره خودش رو بچلونه و وارد یه جمع هایی بشه که دوست نداره . یا اینجوری بگم جمع رو دوست دارم ولی خیلی یهویی باطریم تموم میشه و باید برم تنها شم برا خودم . یا خوابم میاد در لحظه باید...
-
به هنگام مجردی لله ی بچه های مردم نشوید تا گرفتار نشوید .
پنجشنبه 2 فروردین 1403 19:10
مشگل بچه اخر بودن اینه که دیر تر از اون یکی های دیگه ازدواج میکنی . پس وقتی خونه پدرتی خواهر زاده یا برادر زاده تو میبینی .حتی بچه کوچولوهای فامیل که میان خونتون . باهاشون از روی محبت بازی میکنی وقت میزاری . این رویه ادامه خواهد داشت حتی وقتی خودت هم شوهر کنی و بچه دار بشی ، وقتی میاد خونتون یا میری خونه ی فک و فامیل...
-
ما را فریب دادی و جای گلایه نیست ..ما زودباوریم و تو دلالِ اعتماد
دوشنبه 28 اسفند 1402 11:55
جعبه ی نخودچی رو گذاشتم رو پام و دو تا یکی میندازم بالا. به طور وحشیانه از اوضاع پوست و هیکل که نگم بهتره . در واقع باید بگم گور پدرِ همه چی .. وقتی جون میکنی خوب باشی، وقتی جونت از کونت میزنه بیرون که بهترین ورژن خودت باشی و یکی هست زارت گند بزنه تو اعصابت و حس ناکافی بودن و حال بهم زن بهت بده ، اونوقته که میگی فاک...
-
کارما
سهشنبه 22 اسفند 1402 00:21
-
یه گل تو گلدونت باشه کافیه ،دو رو برتو پر از علف هرز نکن !
سهشنبه 22 اسفند 1402 00:00
خبر رسید که تراویسِ وبلاگ نویس در نهایت پدر شدن .امیدوارم این نوگول شکفته به بار بشینه و یه آبانی مغرور نصیبشون بشه. یادمه پارسال که پست گذاشتم از دعاهای لحظه تحویل سالم این بود که ایشان صاحب دوقلو بشوند . گرچه رسم روزگار بر اینه که آدم ها حافظه ی کوتاه مدتی دارند ... پ ن :پست قبل به مذاق خیلی ها خوش نیامد .فی الواقع...