به قصد دیدن فیلم عاشقانه با صحنه های اروتیک زیاد تلویزیون رو روشن میکنم.
بالا پایین میکنم ، فیلم ماسک ساخته ۱۹۹۴ میاد جلو چشمم
همبن رو پلی میکنم،
قدیمیه و هر چیزی مربوط به قدیم باشه خوبه.
زیرنویس نداره ، صدا هم که نمیشه بلند کرد،
دست زیر چونه زل میزنم به صفحه،
هواسم نیست ، فکرام در هم و مشوشه،
صدای هایده از واحد بالایی میاد
بعد از چهار سال و اندی برای اولین بار با پدرش خوابید
خسته شدم از سرو کله زدن با بچه ،لجبازی هاش نخوردن هاش کج خلقی هاش ،
بیزار شدم از هر دوشون
حرف زدنم نمیاد نوشتنم نمیاد
حالم از عالم و آدم بهم میخوره از خودم بیشتر ...
از اینایی که همسرم همسرممیکنن.
از اینا که که زرت و زورت میگن خانومم اینوگفت خانومم اونو گفت .
از شنیدن این دو تا واژه کهیر میزنم .
از مردایی که حلقه دستشون میکنن هم همچنین .
کلا نفرت و خشم همه وجودمو گرفته .
راه کار های مشاورت رو انجام بده دیگه
عزیزم
باید یه فکری به حال خودت بکنی
سلام.خوبه نوشتی چه احساس هایی داری.نوشتنش هم باعث تخلیه شدن است بماند که بعضی ها میگن ما را از هرچه زندگی متاهلی و بچه داشتنه بیزار کردی.رو کاغذ هم بنویس و پاره کن.مچاله کن.بگو من اینم اگر نیک،اگربد،
تایپ راحترم تا نوشتن
اینجا رو میخونم از ازدواج بیزار میشم از بچه داشتن بیزار میشم و هرکی پیدا میشه رو ندیده و نشناخته رد میکنم نمیخوام زندگیم این مدلی بشه اصلا همه همینطوره ازدواجشون؟ اصلا ازدواج خوب و آرامش بخش و فرزند پروری خوبم داریم؟ نمیدونم ولی انگار همه از ازدواج و بچه داریشون ناراحتن که
نخون خوب عشقم
وبلاگ تراویس روبخون
خب بیماری که داری میری
جدی بگیر، اینکه تو حالت بد باشه تنها کسی که اذیت میشه خودتی، هرچقدر بقیه همدردی کنند نهایتا هیچ آسیب یا اذیتی متوجه کسی به غیر از خودت نیست
تایم ازدست نده، کاری که میگه رو انجام بده، یا حتی کاری که میخوای انجام بدی رو به مشاور بگو و با کمکش انجام بده
خوصله انجام کارایی که میگه رو ندارم
خب دختر خوب پس چرا میری؟وقتی میری و راهی رو عنوان میکنه باید انجامش بدی دیگه وگرنه اینکه فقط بری چیزی رو عوض نمیکنه
بیمارم :)
دنیای متاهلی اذیت کننده و تخریب کننده ست .کاش اینجوری نبود .نمیدونم باید چیکار کرد که کمتر اذیت شیم
هیچی بسوزیم دیگه چاره ای نداره
باید بری مشاوره ازش بپرسی که راه هاش چیه
یه راه اینه که (تا جایی که میدونم) همین مشکل رو به فرد مورد نظر بیان کنی، حتی شده با عصبانیت. برای اطمینان فقط و فقط باید بری مشاوره و اون با توجه به اتفاقات و اینکه چه خشمی داری راهش رو بگه. خشم (و احساس دیگه ای) که سرکوب بشه منجر به بیماریهای بعدی میشه، مثل افسردگی
دارم میرم دیگه
راهاشم گفته
ولی انجام نمیدم :/
اینجا نوشتن باعث تخلیه ش نمیشه اگر منظورت اینه
چجور تخلیه مبشه پس
چون تعداد بچه ها کم هستند اینطوری شده اند
قدیمها خانواده ی کمتر از هشت فرزند تقریبا نایاب بود
همه هم روی پای خودشون پرورش می یافتند
بعله درسته
من نه حلقه دستم می کنم و نه خانومم خانومم می کنم
تو کانال زیاد خانومم خانومم میکنید
ادم بچه های خارجی رو نگاه می کنه لذت می بره، مخصوصا چینی ها. عین بچه ادم می شینن غذا می خورن. اونوقت بچه ایرانی ده دفعه غذا رو از دهنش تف می کنه بیرون. از دو چیز بچه داری متنفر بودم. یکی غذا دادن به بچه ها، یکی درس دادن بهشون.
واقعا سخته
من عاشق بچه م، اما بعضی چیزا واقعا تحملش سخته
وااای به خدااااا
من نمیدونم این چه تحفه هاییه ما درست کردیم
زله میکنن
خشمت رو تخلیه نشه عواقب بدی خواهد داشت
خوب دارم تخلیه میکنم هانی
منم
منم