والا من رفتم لبنیاتی ماست بخرم. دیدم پدر بزرگوار اقای لبنیاتی داخل مغازه س و از خود طرف خبری نیست. پدرش دستش به دماغش بود هی می گفت چی می خوای؟ بعد من گفتم صبر می کنم تا پسرتون بیاد. بعد پسرش در حالیکه داشت باسن مبارکش رو می خاروند وارد مغازه شد :)))
وای اون خاروندنه بیشتر رو مخه
والا من رفتم لبنیاتی ماست بخرم. دیدم پدر بزرگوار اقای لبنیاتی داخل مغازه س و از خود طرف خبری نیست. پدرش دستش به دماغش بود هی می گفت چی می خوای؟ بعد من گفتم صبر می کنم تا پسرتون بیاد. بعد پسرش در حالیکه داشت باسن مبارکش رو می خاروند وارد مغازه شد :)))
هاهاها


عالی بود
آخه دوره مردهایی که این کارا رو میکردن دیگه تموم شده.ادا تنگا رو در نمیارم.
بوس
جون
تو تو کدوم دوره داری زندگی میگنی ما نمیبینیم
تراویس ادا تنگا رو درمیارع
ی نفر رو دیدم مو دماغش رو کند و تا ابد این صحنه تو ذهنم موند
وای کاش اینها رو نمیگفتی حالا حساس میشم همش رو این موضوعها
ای خدا النگوهات نشکنه
یعنی کسی هست این کارا رو بکنه؟؟
کلا چندشن
حتی اگه کاری نکنن