رویال مچرو بازی میکنم.
برای فرار از فکر و خیال ...
استرس دارم اظطراب همچنین .گریه هم بیخ یقمو گرفته .
ناراحتم
از این که پسرک چهار ساله که هر رو از بر تشخیص نمیده امروز بهم گفت دلم نمیخواد تو مامانم باشی .
از این که همسر حس تنفر رو بهم منتقل میکنه و میگه از صدات و قیافت حالم بهم میخوره .نزدیک من حتی نشو...
از این که همگی از خواهر و مادر و در و همسایه فاز مادر ترزا برمیدارن و از بچه نگه داشتنم ایراد میگیرن.
از این که چقدر زندگی کردن برای من سخت میاد .
از این که دلم میخواد روزه سکوت بگیرم وبا احدی حرف نزنم ...