امروز روز عجیبی بود .‌

بعد از مدت ها به کسی که فکرش رو هم نمیکردم یک «نه »کله گنده گفتم .

سختم بود بله 

ولی همه توانم رو جمع کردم تا دوباره اون روزهایی که با بدبختی پشت سر گذاشتم رو تکرار نکنم .


خلاصه از خودم راضیم و مفتخرم.

برای ادم سست عنصری مثل من این قضیه کمتر پیش میاد ...


ف نوشت : 

درست کردم  ولی احتمال پاک کردنش هست .

میشناسید دیگه 

تعادل روحی روانی ندارم 

https://t.me/farfarsoltan

کاش کسی بیاید ،خیلی بچه گانه ،آدم را ده تا دوست داشته باشد ،کم ولی واقعی ...

بعد از گریه زاری فراوان ،

بغلش کردم و از همدیگه دلجویی کردیم .

قول انگشتی بهم دادیم که فردا یه روز بهتر برای همدیگه بسازیم .


یه وقتایی هم هست که اون برای من مادری میکنه .بغلم میکنه و بوسم میکنه و بهم اطمینان خاطر میده .

این حجم از درک واسه یه بچه چهارساله زیاده.

این که خیلی وقتا نمیدونه با رفتارش اذیتم میکنه ولی بعدا راجع بهش باهام حرف میزنه و سعی بر ماس مالی کردن داره نهایته لذته .


بابائه که این شعور رو نداره ،لذا خوشحالم که ژنتیکش به اون سمت نبرده.



پ ن : حالا که از فاز حلیم بیرون اومدم هوس کتلت کردم .

عین حامله ها دم به دقیقه یه چی دلم میخواد .پیشتر از کتلت دلم چغاله بادوم طلب میکرد !

الان تو شرایطی هستم که اگه بگن فردا اخرین روز زندگیته و میمیری و به درک واصل میشی با آغوش باز و روی گشاده پذیرا میشم ...

الفلظ رکیک + فوحش + توهین به سوم شخص مفرد ..

کل روز نشسته رو دو تا تخمای کوچولوش و صداش در نمیاد .

به محض این که میرم زیر دوش و چشمام رو میبندم تا بلکه خستگی کل روز ازم کنده بشه تَق ت‌ق در میزنه .

قوربون صدقه ی دستای کوچولوش میرم و درب رو نیمه باز میکنم .

-مامان پی پی دارم !

تو دلم میگم ای دهنت سرویس بچه الان چه وقته پی پیه اخه .هیچی نمیگم و ازش میخوام شورتش رو دربیاره و بره دستشویی تا من هم بیام .

-مامان داری نگام میکنی ؟

-اره عشقم دارم نگاه میکنم برو بشین !

شامپو رو میمالم به سرم و شسته نشسته میپرم بیرون .

عجیبه که این همه بی صداست؟!


-مامااااااااان تموم شد .

درب رو باز میکنم و خون جلو چشمامو میگیره .

با همون انگشت های کوچیکی که دقایقی پیش قوربون صدقه شون رفته بودم کلی هنر نمایی پی پی وار کرده بود رو در و دیوار .!


تعجب کردم ،حرص خوردم ،عصبانی شدم ،دعواش میکنم ،

چی بگم ؟

چیکار کنم اخه 

این هم یه بخشی از بچه داریه ،اون قسمت دارکی که هیچ کسی نمیبینه و کم تر کسی ازش صحبت میکنه .


مخلصِ کلام این که انقدر با شاغلم و شاغلم ما رو نگایید .

نگاه از بالا به پایین به خانه دار نکنید.

شما اگر شاغلید ،فیلدِ کاری خاصی دارین .

من و امثال من هم شاغلیم ، دامنه ی کاریمون گسترده تر از شماست به خدا .


لطفا از یک مادر نپرسید شاغلی ؟

چه سوال مسخره ایه 

بعله که شاغله عنتره گاو ....



وای که این ترمیم ناخن میتونه چقدر خسته کننده و‌ حوصله  سر بر باشه.

بالخص اگر ناخن کاره هم مث خودت کم حرف و درونگرا و چس کن تو برق باشه..


ف نوشت :

کاش میتونستم‌عین یک زنِ درست و حسابی ،شیک رفتار کنم ،شیک حرف بزنم ،آروم باشم ،عین سگ پاچه نگیرم و سریع عصبی نشم .

هر سری میکم دفعه بعد بهتر عمل میکنم ،

درست میکنم خودم رو 

به خودم قول میدم عصبانی نشم ، ولی نمیشه .