مراقب من باش! از من فقط تو مانده ای ...

مرخصی م تموم شد و برگشتم 

به کارای بدم فکر کردم ؟ 

بله 

اما از اونجایی که  قسمت بزرگی  از وجودم توسط یه سری شیاطین تسخیر شده ، کوتاه نمیام و همچنان به کارای بدم ادامه میدم .

سانسور رو کم میکنم تا ابعاد تاریک شخصیَتم  را نیز نشان دهم.

از صبح خیلی کسل و بی حوصله بودم .

واقعا پتانسیل این رو دارم که دو روز پشت هم بخوابم .و بیدار شم و بازم بخوابم .

دلیلش رو میدونم .

افسردم ،انگیزه ندارم ،ورزش نمیکنم،غذاهای چرب و شیرین به وفور میخورم ، تنهام ، تکرار و تکرار و تکرار ...


دلم یه دختر میخواد.

سبزه ی تند با موهای فرفری و لبای کلفت و قلوه ای 

اگر تو یه مکان و زمان ِ دیگه ای با یه آدم پایه بودم ...

به ضرسِ قاطع یه دختر میزاییدم .



شاید گرمیه هوا گرفتتم ، یا شایدم جو !

 البته اگه مشخصات بالا رو نداشته باشه کلا قضیه کنسله .






به پایان آمد این دفتر ...

قبل از هر چیز باید بگم از کانال گیل پیشی جان و پیچک خانوم و استاد خاکستری خارج شدم .این کارم رو حمل بر بی ادبی نزارین لطفا..

یه مدت احتیاج دارم فاصله بگیرم و به کارهای بدم فک کنم ...

این وبلاگ هم دیگه بروز نخواهد شد .

شاید بگین لوسم یا قهر کردم یا هر چی ....

ولی باید بگم هیچ کس ناراحتم نکرده بلکه دیگه انگیزه ای برای نوشتن ندارم . هر جور بنویسم ،تهِش مجبورم سانسور کنم ،که اینم مورد پسندم نیست .

شاید جای دیگه ،شایدم نه ..

همتون رو دوس دارم و میبوسمتون..

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

قضاوت میکنم....

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

از تمام دار دنیا قلبی حساس به من رسیده است..

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.