از چه نوع سفر هایی نفرت دارم.؟
از این که برم شمال یا هر قبرستون دیگه ای و مجبور باشم با یه سری آدم غریبه یا غیر غریبه بچپم تو ویلای نیم تری ، تو عن و گوه ِخودم و سایر بستگان غوطه ور بشم از کمبود جا . !
حرف بزنی میگن مسافرته دیگه ، یکی دوروز تحمل کن ، معلومه خونه خود آدم نمیشه، بابا اومدیم خوش بگذرونیم و الی اخر ...
حالا بیا به این ادم ها حالی کن بابا ، من مریضم ، من روانم داغونه ، من نرمال نیستم ، من باید همه چیزم ارگانایز شده باشه .همه چی سر جای خودش باشه ، همه چی مرتب باشه .
اگر نباشه عصبی میشم ، کسل میشم ، شارژم میکشه پایین .
بابا به خدا من ادم گوزی نیستم فقط مدلم با بقیه فرق داره.
من آدمه هتلیم .
با اهِن و تولوپ برم هتل . اتاقم تمیز و مرتب باشه .صبحانه و ناهارم به جا باشه ، تو یه محیط تر تمیز باشه.چرت و خوابم سر جاش باشه .اقا جون من در طول روز باید یه تایمایی رو برم تو غار تنهاییم تا دوباره شارژ شم واسه باقی روز .
که دوباره تیپ بزنم چیتان پیتان کنم برم بیرون .
دور بزنم و معاشرت کنم .
بعله
به من این مدلی خوش میگذره .
نوع سبک مسافرتیم با سایه سر کاملا متفاوته، و ابن خودش باعث بحث و دلخوری میشه ...
منم همینم و سفر اون مدلی اصلا با خانواده نباید باشه بنظرم با دوستا اونم دوستایی که امتحانشنو در سفرهای دیگه پس داده باشن
سانتیمانتال خانمی
منم از این سبک سفر خوشم نمیاد
خصوصا که دستشویی باید خیلی اوکی باشه تا بتونم برم
و تو شلوغی همه چی به فنا میره
ولی خوشبختانه مدل همسر هم مثل منه
خوبتوخیلی از من جلوتری پس .شوهرت مثل خودت فکر میکنه
حالا مگه حالیشون میشه وقتی من همینا رو میگم همسرم انگار از سفینه ونوس اومده با دهن باز به من نگاه میکنه خب نکبت من باید سفری برم که سراسرش استراحت و آرامش باشه نه اونجا هم حساب کتاب کنی کدوم قسط عقبه کدوم کوفت جلو والا
والا با این شوئر کردنامون
مسافرت رفتن هایی که نه تنها خستگی هات در نمیره بلکه تا مدتها خستگی سفر تو تنت میمونه.حالا خر بیار و باقالی بار کن.
کاملا درسته
پایه م
دقیقا منم طرز تفکرات شما رو دارم.اسمم شده وسواسی.
دیگه طاقت جمع رو ندارم.حتی خواهر برادرام.
من برای سرویس بهداشتی خیلییییییییییی سخت گیرم.
با درود
من هم از جایی که شلوغ باشد خوشم نمی آید
مسافرت برای آرامش هست نه اینکه برای زجر کشیدن
مخصوصا برای ما پدر بزرگ های بی حوصله
بر عکس من همسرم مسافرتهای تیمی با خانواده ی خودش را ترجیح می دهد
تنتون سلامت
ما پارسال رفتیم مسافرت، تا با هر بدبختی بود همسفرامون که آدمهای خوبی هستن ولی اونجا فهمیدیم همسفر خوبی نیستن رو تحمل کردیم ولی دیگه طاقتمون تموم شد. من شخصا آدمی نیستم که بخواد چادر بزنه و توی پارک بخوابه که نصف شب با نگهبان دهن به دهن بشه. هرچند خونه گرفتنمون هم داستان داشت. برای دوستان قیمت مهم بود ولی برای ما کیفیت. درنتیجه مسافرت ما نصف و نیم ۱۵۰۰ کیلومتر دور از خونه تموم شد و اونا رو جا گذاشتیم و برگشتیم خونه. حتی تنها هم به مسافرت ادامه ندادیم. کلا بیخیال شدیم.
همسفر خیلی مهمه...
حتما با خانومتون تو یه تیم بودین که تونستین برگردین :)
همسفری که مثل خود ادم فکر گنه بعلله خیلی مهمه
واییی
چقدر اغلب مثل همیم اینجا
منم هتلیم
حالم به هممیخوره از سفرایی که یه عالمه ادم بچپن یه جا
یه سفر دخترونه ی هتلی بچینیم با بچه ها وبلاگ :)
:( من تا حالا تنها مسافرت نرفتم. دلم می خواد. خودم تنها برم مسافرت.
واقعا ؟
خوبچیزی رواز دست ندادی :))
اینم آدرس وبلاگ جدیدم خوشگل خانم
مرسی .کم نیار هیچ وقت
خوب میکنی. من یبار با قوم شوهر رفتیم. جاگرفته بودن. بزرگ بود ولی وصفش همینی که میگی. یه خونه بود. منم همونجا تو حیاط وایسادم برگشتم تو ماشین و به شوهرم گفتم من امکان نداره تو این کثافتخونه بیام. من هتلیم. بعدشم یه سرچ ساده کردم و فهمیدم سر همون کوچه ما یه هتل کوچیک هست و سریع نشونش دادم و به خرج خودم رزروش کردم و همون روندی که گفتی. باهاشون وقت میگذروندم اما برای استراحتم تو غار تنهاییم میخزیدم. بدون فضول و شلوغیهای مسخره و اونام تو نکبت غلت میخوردن.
ببین الان چقدر پشت سرت صفحه گذاشتن و حرف زدن
منم هتلیم ولی جیبم چادریه :((
من اصلا آدم مرتب و منظمی نیستم ولی بازم اصلا سبکم سفر اینجوری نیست
با آدمای زیاد و خصوصا با آدمایی که خیلی صمیمی نیستم
اصلا تصوری هم ازش ندارم خب چجوری میشه یه عالم آدم تو یه خونه؟ رسیدن به حموم و دستشویی و مسواک هم اینجوری سخته حتی
تو سعی کن حالا که رفتی/میری خوش بگذرونی ولی اگه اخلاق تو گوه و فلانه من خیلی بدترم و حاضر نیستم سفر اینجوری رو امتحانم کنم
تو که عشقی بابا
اه اه منم بدم میاد
تهش فقط اینه که بهت میگن افاده ای
بابا خب یکی خوشش نمیاد دیگه
والا
عشقم تو ادم هتلی نیستی
فقط کونت طاقت سختی رو نداره
ایزی گوئینگ باش
خوب تو هم بیا ادمِ میکینگ اووت باش !
طرف نمیتونه چیزی که نیست باشه که
متاسفانه غلط املایی نداشتی
کجایی؟
یه وب دیگه بزن
من وهمسر هم همینطوریم.هر کدوم جدا مسافرت میریم.البته من تنهایی میرم اصلا دوست ندارم حتی با یه نفر دیگه مسافرت برم.
اخ گفتی
تنها سفر رفتن جز آرزوهامه
چقدر از دل من نوشته بودی
منم دقیقا همینم کسی باور نمیکنه