تا حالا شده به کسایی که بچه ندارن حسودی کنی؟
اره من کردم
خیلی م حسودی میکنم ...
منی که اون همه بدو بدو داشتم و کلی مشغول کتاب خوندن و آزمایش و فرمول نوبسی و ساخت و ساز الان شدم زندونیه بچه .
هیچ وقت فکر نمیکردم انقدر اسیری داشته باشه.
میگفتم نهایت تا دوسال چسبیده بهم بعدش میزارمش مهد به کارم میرسم
ولی زرت
واقعا همه پیش بینی هاتو میریره بهم .
جالبیش اینجاست
جیغ بزنه بد اخلاقی کنه زر بزنه غر بزنه غذا نخوره لاغر باشه وزن نگیره هر کوفتی باشه اولین نگاها به ننه بچست .
بابا به من چه اخه
پس این بابای الدنگ چی
الان تنها چیزی که میخوام یه کافه با رفیقامه .
قد خر بخوریم
غیبت کنیم
کس شر بگیم بخندیم .
بعدم برم خونه پدر
رو تخت بیوفتم و یه فیلم خوب ببینم و تمام...
کل خواسته من الان اینه
ولی عوضش ولو شدم رو تخت همزمان به این فکر میکنم تا ۱ و ۲ که این توله بخوابه چجوری تحملش کنم .
دنیای عجیبیه
حالا اونایی که بچه هم ندارن از جمله خود من به تو حسودی میکنیم