دوست داشتم یه دماغ به شدت کوچک با چشم های به شدت درشت داشتم تا میتونستم موهام رو از ته بزنم،یا از این مدل پسرونه ها ،ولی افسوس که دماغی به شدت بزرگ و چشمانی به غایت ریز رو خداوند بهم عطا کرده.
تو این روزهایی که از درو دیوار داره واسم میاد،شروع کردم به دیدن سریال پولدارک.زبانم که یه زمانی خیلی خوب بود افول پیدا کرده .
همیشه دوست داشتم شوهره آیندم همکارم باشه ،هم هنرم،ولی نشد،برعکس خیل عظیم دختران که شوهره پولدار دوست دارن ،من هیچ وقت نخواستم که پولدار باشه،ترجیح میدادم من رو احساسم رو این که چی خوشحالم میکنه رو بدونه و بفهمه.
چی بگم که هر چی گیرم افتاد طبل توخالی بود
یعنی پروردگار روزهای خوب هم واسم رقم زده،؟!
خسته نباشی
کلا زندگی بیش از حد بر وفق مرادته گویا!!!! :))))
قطعا رقم زده..شک نکن.بالاخره واسه هرکس روزای خوبش هم میرسه.
طبل توخالی
چه پارادوکس طنز قشنگی:)
من همیشه فکر می کنم تو یکی از دوستامی که قبلنام می نوشتی و می خوندمت و خیلی دوستت داشتم.
ممکنه نباشی ولی خب این حسم حس خوب و خوشیه
فدات مگ مگ
اقااا ن دماغم تقریبا بزرگه و چشام هم متوسطه!ولی موهامو زدم و خوب شد ها..حالا نه به قدر اون چشم درشت های دماغ قلمی اما به امتحان کردنش خیلی میارزید