-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 آذر 1401 14:48
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 آذر 1401 00:19
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 آذر 1401 14:26
-
شب ها که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره ....
پنجشنبه 24 آذر 1401 14:57
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 آذر 1401 22:47
-
شریف شرافت شرف
شنبه 19 آذر 1401 11:23
-
بارون اومد و یادم داد تو زورت بیشتره ...
دوشنبه 14 آذر 1401 15:17
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 آذر 1401 01:28
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 آذر 1401 00:03
-
عنوان ندارد.
یکشنبه 29 آبان 1401 20:12
-
از کی به جایِ تو دل ببَرم...
شنبه 21 آبان 1401 23:57
-
بوی شمال ...
پنجشنبه 19 آبان 1401 17:02
-
Sleep solves everything
پنجشنبه 19 آبان 1401 13:35
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 آبان 1401 15:21
خمیازه پشت خمیازه عین کسایی که سیگار روبا سیگار روشن میکنن ... دکتر در دهه چهل زندگیبود یا اواخرش با یه لبخند گشاد و چال لپ و دندون های سفید و ردیف به استقبالم اومد . مشگل رو جویا شد و شروع کردم سرار تایمی که تو اتاق بودم احساس راحتی باهاش داشتم نمیدونم چرا بعضی ها یه جورین که انگار چند ساله میشناسیشون . انگار...
-
مثل یه خاطره که وقتی مرورم نکنی میمیرم
شنبه 14 آبان 1401 22:32
داشتم فکر میکردم واقعا ارزشش رو داشت که برای فرار از فشارهای خونه پدری تن به ازدواج خیلی سریع دادم؟! و از اون بدتر بدون فکر و برنامه بچه دار شدم. منشی دکی وقتم رو عقب انداخت .این یعنی چند روز دیگه باید خودم رو تحمل کنم.میدونم دکتر معجزه نمیکنه ولی شدیدا به خودم امید میدم با دارو بتونم از این وضعیت بیام بیرون . ناخن...
-
خدا
سهشنبه 10 آبان 1401 16:32
الان که یه موقعیت احساسی داشتم و لالایی پسرک هم داره میخونه دوس دارم بنویسم باز .. ادمِ جالبی نیستم ... اخلاقم تنده قیافه درست حسابی ندارم .سواد آنچنانی ندارم .حتی نمیتونم راجع به کاری که قبلا انجام میدادم دو کلمه حرف بزنم ،من حتی نمیتونم احساسم رو کامل و روان و شیوا بیان کنم . همیشه پرِ حرفم ولی عاجز از گفتن. کارِ بد...
-
پدرسوخته بازی ...
سهشنبه 10 آبان 1401 14:37
فیلترینگ با همه بدی هایی که داره و بر کسی پوشیده نیست یه خوبی هم داره .اونم اینه که خیلی ها جوابتو نمیدن یا تو جوابِ خیلی ها رو نمیدی بهونه ات هم اینه که فیلتر شکنم قعطه یا به خدا هر کار میکنم وصل نمیشه.. مثل دوران کرونا که همه مهمونی و مسافرت و رستوران رفتنشون به راه بود ،ولی وقتی میگفتی فلانی ببینمت در جواب با...
-
کاشکی میشد تو زندگی ما خودمون باشیم و بس ...
پنجشنبه 5 آبان 1401 18:29
وقتی حال هیچ کس خوب نیست طبیعتا حال منم خوب نمیتونه باشه . بعضی وقتا هم که خوبم عذاب وجدان میگیرم که الان چرا خوبم یا چرا دارم میخندم یا چرا فلان چیزو دارم میخرم . خلاصه که دورانِ به شدن تخماتیک واری رو داریم میگذرونیم ،همگی ... من یه جسم دارم ولی انگار دو نفر تو وجودم هستن . مدام با هم در حال کشتی گرفتنن.وقتی دارم...
-
این پست فقط غرهای مادرانه ست و ارزش دیگری نداره ..
سهشنبه 3 آبان 1401 17:55
طبق توافقاتی که با همسر داشتیم قرار شده هفته ای دو ساعت قبول زحمت کنه و پسرش رو نگه داره تا من هم بتونم به کارهای شخصیم برسیم . یعنی ماهی هشت ساعت ! حالا این که من چطور در عرض دو ساعت باید به آرایشگاه و دکتر و لباس خریدن و کارای دیگه برسم ،نمیدونم واقعا . چون مطمئنا یک ساعتش فقط تو رفت و آمد میگذره . به بچه دو ساله...
-
چو تخت پاره بر موج ، رها رها رها من ...
یکشنبه 1 آبان 1401 18:23
امروز اول آبانِ صبح انرژیم از سر صبح خیلی بالاست .سبک شدم هر چی اپ بازی آنلاین و چت و این دری وری ها بود رو پاک کردم .حساب هامو پاک کردم .یه سری هارو هم بلاک کردم . خیلی داشتم زیاده روی میکردم و همه وقت و انرژیم رو به ف.ا.ک میدادم. غروب دست گل رو دوس داشتم . قدش بلند بود .چارشونه .موهای کوتاه جوگندمی .با یه عینک بزرگ...
-
انار فصل ندارد هر وقت تو بخندی می شکفد...
شنبه 30 مهر 1401 10:08
نمیدونم چرا عمر خوشی های من انقدر کوتاهِ هر وقت که هپی مپی هستم فرداش یه چیزی میشه دقیقا میخوره وسط برجکم. یا شاید برای همه همینطوره نمیدونم. دلم یه مهمونی میخواد یا ترجیحا عروسی .از اون شیکا .تو باغ و فضای باز .با یه نسیم خنک یه لباس ساتنِ شق و رقِ مشکی ، یه کم بالا زانو با دامن کم پف، یه کفش پاشه بلند مشکی ورنی .که...
-
گفته بودی پاییز غمگینه ولی نه دیگه انقدر....
دوشنبه 25 مهر 1401 12:09
از صبح که پاشدم گلوم درد میکنه بی حالم و بی حس و کرخت چشمامو میبندم ماه و ستاره دور سرم میچرخه. سر درد دارم . حالت تهوع هم هست . گوشام سوت میزنه. خلاصه هر چی بگی دارم الان . نمیدونم کرونا گرفتم یا عوارض دارویی هست که اخیرا استفاده کردم . علائمشون قاطی شده با هم . پرده هارو کشیدم همون یه ذره نور هم نیاد تو. سخت ترین...
-
من میخوووواااااااااام یه دست گل به آب بدم......
سهشنبه 19 مهر 1401 13:48
اینجارو بسته بودم ادم وقتی از همه دلگیر میشه و زورش به هیج جا نمیرسه ،میوفته به جونِ اینجور جاها .وبلاگ و میبنده اینستاشو غیر فعال میکنه .شماره ها رو پاک میکنه ... ولی ادم اگر ننویسه یه جور دیگه اذیت میشه . دوس ندارم قضاوت بشم .از نصیحت خوشم نمیاد .همیشه کله خر بودم و هستم ..شاید هم خودِ خر پسرک رو اوردم خانه بازی....
-
Hello darkness my old friend...
سهشنبه 12 مهر 1401 15:22
روزهارو پشت سر هم فقط تموم میکنم .بی هدف، خسته کننده ،تکراری . حتی یه کار مفید هم انجام نمیدم . تهِ کار مفیدم آشپزی و مرتب کردن منزل و شستن کون پسرکه . اینام که فقط برای انجام وظیفست و لاغیر روتینِ یه زن خانه دار .. صادقانه بخوام بگم هیچ عشقی هم توش نیست. .اعتراف هم میکنم بعدِ سه سال هنوز نمیتونم مامان شدنم رو باور...
-
نامه ای به همسر که هرگز نخواهد خواند..
دوشنبه 11 مهر 1401 01:27
عزیزم، آقا، پدر ِبچم، وقتی میای خونه و با اخم و تَخم کیف غذات رو میگیرم . وقتی چای برات نمیریزم و میگم خودت پاشو بریز. وقتی میبینی بی حوصله ظرف هارو پرت میکنم تو سینک که صدا بدن .. وقتی جوابِ سوالتو نمیدم وقتی میام تو اتاق در رو پشت سرم میبندم .. وقتی موهامو بی حوصله گوجه کردم پشتِ سرم .. یعنی بیشتر از هر وقت دیگه ای...
-
ز جان خوشتر چه باشد،آن تو باشی...
شنبه 9 مهر 1401 10:57
پدر و پسر رو فرستادم بیرون . احتیاج به خلوت دارم نشستم روی تختِ آفتاب افتاده . هوسِ عارف کردم . بگذر ز من ای آشنا رو پلی میکنم. شروع میکنم به لاک زدن روی همون ناخنای کج و کوله و آسیب دیده ناشی از لمینت . حین لاک زدن متوجه موهای انگشتام و دستام میشم. لاکم تموم میشه .دستامو جلوم صاف نگه میدارم و نگاه میکنم . قشنگ که...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 مهر 1401 20:18
یه اهنگی از یه خواننده ای که من تا حالا نه اسمشو شنیده بودم نه اهنگاش رو گوش کرده بودم وایرال شده .. باز کردم و گوش دادم برای اتفاقات اخیر خونده بود . بی اختیار اشکام سرازیر شدن . کاش این روزای سخت زودتر تموم بشه ... برنامه ایمو رو نصب کردم . خیلی آشنایی باهاش ندارم ولی یه چیز جالبی که داشت این بود که تمام کسایی که...
-
....
یکشنبه 3 مهر 1401 21:18
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 شهریور 1401 17:26
هوا گرم ارتباط با دنیای بیرون قطع گپ و گفت متنی با دوستان تعطیل حال و روزگار همه غمگین و وحشت کرده کار کاسبی ها تعطیل . . . شاید ما جای دیگری مرده ایم،و اینجا جهنمِ ماست.
-
سی و سه سالگیت مبارک....
سهشنبه 29 شهریور 1401 15:20
به گمونم بچه های سومِ خانواده ،ناخواسته ترین بچه هان. حاصل زرنگیِ یه اسپرمِ بیشرف. این که مدام از همون بچگی بهت بگن تو رو نمیخواستیم ،تو رو از جوب پیدا کردیم ، یا تو بازی های بچگونه همیشه بهت به چشم یه نفر اضافه نگاه کنن. چون زوج رو بهم میزدی ، باید وایمیستادی کنار. یا کلمات بدتر از این تو زشتی ،فلان جات گندست ،سرت...