برون ریزی های یک مادر پریشان ...

قبله عالم فرزند رو جهت چریدن و پریدن به پارک برده . 

دستش درد نکنه محبت کرده ،امروز حال ناهار درست کردن نداشتم لذا از سر صبح اعلام کردم که امروز آف هستم و املت نوش جان میکنیم. از این رو رفتن و نان تازه گرفتن ، 

که مجددا دستش درد نکنه خیر ببینه از جوانی و زندگی .

خودم رو تو ایینه که میبینم از حال زار و داغوتم حالم بد میشه . تو دلم میگم ببین چی میکشه این بدبخت ولی چیزی هم نمیگه.

جدیدا متوجه  شده که کلا از خودم اختیاری ندارم و تحت تاثیر هورمون ها هستم .دوران سرخوشیم در ماه کلا چند روزه  و این رو پذیرفته .

من واقعا نیاز دارم چند ساعتی در روز در سکوت کامل باشم .


اگر چند تایی از کارهام فروش میرفت شاید حال و روز بهتری پیدا میکردم .


گاو نباشید :/

گاو تر از کسی که سرماخورده و از ماسک استفاده نمیکنه نداریم!

گاوتر از اون کسیه که دهنش بو‌میده و درمان نمیکنه ...

گاو نباشید :/

گاو تر از کسی که سرماخورده و از ماسک استفاده نمیکنه نداریم!

گاوتر از اون کسیه که دهنش بو‌میده و درمان نمیکنه ...

گرگ وال استریت :)

خوب بالاخره دنیا به کام من حقیر هم چرخید و وام درو همسایه ای به نامم درومد.

گرچه مبلغ گنده ای نیست ولی خوب بنده هم از صبح شروع کردم به فلانِ گاو زدن .

نوش جونم آقا جون

خودم از خرج های ماه به ماه زدم تا بتونم یک جا و یک دفعه برداشت کنم.

موهامو کوتاه کردم و از کرده ی خودم خیلی راضیم . قیافم نمکی و‌ریزه میزه شد . 

وقت کف صابی و پدیکور گرفتم . 

صفا دادن به ناخن های دست .

خرید دو شیشه فیتو .

لیفت مژه .

فریم عینک جدید

برداشتن سه تا خال صورتم  و گردنم

بمیرم برای خودم که این کارا جز روتینِ زنای مردمه :)

ولی خوب ما باید مثل قدیم قرون قرون جمع کنیم برسیم به این قضایا..

نشستم رو نیمکت پارک 

با خمیازه های مکرر دهنِ خودم و ملت رو‌صاف کردم.

مودم‌پایینه از صبح 

حوصله پدر پسر رو ندارم .

حال ندارم با دوستای پارکیم حرف بزنم.جا به جا میشم.

دارم سعی میکنم دلیل کسالتم رو پیدا کنم.

شاید کم خوابم، شاید کار زیاد میکنم و استراحتم کمه.

احتمالن همین باشه.

باید شام بزارم ، نون بخرم، پسرک رو شهربازی ببرم ، غذای فردا رو بار بزارم ،کوه ظرف های کثیف رو بشورم ، 

سرحال و ترگل ورگل و با حوصله باشم برای قبله ی عالم.

اخ که این اخری از هر کاری سخت تره ..