برون ریزی های یک مادر پریشان ...

قبله عالم فرزند رو جهت چریدن و پریدن به پارک برده . 

دستش درد نکنه محبت کرده ،امروز حال ناهار درست کردن نداشتم لذا از سر صبح اعلام کردم که امروز آف هستم و املت نوش جان میکنیم. از این رو رفتن و نان تازه گرفتن ، 

که مجددا دستش درد نکنه خیر ببینه از جوانی و زندگی .

خودم رو تو ایینه که میبینم از حال زار و داغوتم حالم بد میشه . تو دلم میگم ببین چی میکشه این بدبخت ولی چیزی هم نمیگه.

جدیدا متوجه  شده که کلا از خودم اختیاری ندارم و تحت تاثیر هورمون ها هستم .دوران سرخوشیم در ماه کلا چند روزه  و این رو پذیرفته .

من واقعا نیاز دارم چند ساعتی در روز در سکوت کامل باشم .


اگر چند تایی از کارهام فروش میرفت شاید حال و روز بهتری پیدا میکردم .


نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا جمعه 6 مهر 1403 ساعت 12:29

کل کاراتم فروش میرفت تاثیری نداشت . خیالت تخت . کار از جای دیگه میلنگه مادر.

اره
الان گرین کارت امریکارم بدن دستم خوشحال نمیشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد