نشسته ام در سالن انتظار مادران و با اهنگ 'وای چه کنم وای چه کنم کجا اونو پیدا کنم'ضرب پا گرفته ام..
چند تایی از مادرانِ زهلم گتمیش کوپه ای نشسته اند و تدارکات سفره هفت سین میبینند.
بعضی های دیگر سرشان را در گوشی فرو برده اند و
من خوشحالم از این که مجبور به معاشرت نیستم.
تصمیم گرفته ام از همین خوشی های کوچک نهایت لذت را ببرم.
سایه سر عمل کوچکی داشت که با موفقیت به سرانجام رسید .بماند که در این چند روز توانستم به خوبی از پس نقشِ همسر دلسوز و نگران بر بیایم ، و تا خرتناق ناز کشی کردم که شاید اندکی از حجم عذاب ِ کارهای عجیب غریبی که میکنم بر بیایم !
پ ن : درست آنجا که ترکم کردهای، ایستادهام
اما همانند زمانی که ترکم کردی، نیستم
بسیار تغییر کردهام و یاد گرفتهام
انسانها برای جمع شدن پیکرشان
نیاز مبرم به فروپاشی عمیق دارند.
برای فروپاشیدنم از تو بسیار ممنونم.
سلام خانم ف امیدوارم خوب باشین، ببخشید کامنتم نامربوطه

من گذری از اینجا رد شده بودم و کانال تلگرامتونو دیده بودم، اونجارو میخوندم قشنگ بود، عکس یه جوراب کریسمسی گذاشته بودین که خودتون دوخته بودین بالای جوراب یه دوختی داشت حالت بافتنی، خیلی جذاب بود
عکس رو ذخیره کرده بودم که بعداً بپرسم اون قسمتش چطوری درست میشه. دیدم کانال رو پاک کردین.
سلام قشنگم
اون حالت بافتنی یه نوارِ که اماده خریده بودم از خرازی
با چسب تفنگی اضافه مردم بهش
باز سوالی بود بپرس یا تلگرام پیام بزار
شعر آخر قشنگ بود
ایشالا همسر روبراه بشه زودی و حسابی خسته نباشی از مریض داری
کارهای عجیب غریب نوش جونتتتتتت
فدا تو که پایه شیلنگ تخته انداختای من بودی همیشه :))
هم خونه شد
سایه سر
انشالله که بلا بدور باشد
الان قدر شما را خیلی خواهد دانست
و شما هم قدر سایه ی سر را
موقته
جدینگیرید
ایشون القاب زیاد دارن :)
زندگی همین خوشی های کوچیکه دیگه
آقا منم کنجکاو شدم
سن دَ غریبه تَچین فوضول سان
سلام من تازه خوندمت چقدر خوشم اومد از نوشته هات
خدا سایه سرتونو حفظ کنه
فداتون
از کارهای عجیب بنویس که هیجانش بیشتر باشه
کنجکاوی ااااا
سایه سر هم چ وقتی گذاشتع برای عمل
بگو برو دم عیدی پول دربیار