مود به شدت پایینه .
نمیدونم به خاطر خوردن سه نوع مسکن قوی یک جا بود یا دلیل دیگه ای داره .
دلم میخواست زود بخوابم که از فکر و خیال رها شم .
الان که فکر میکنم میگم خوب شد نمردم! اگه میمردم پسرک چی میشد؟
اصن مگه مردن با قرص به همین راحتیه؟
اینم نمیدونم چون سوادم نمیکشه.
صحبت با آرام ِ جان هم نتیجه بخش نبود متاسفانه.
خوش به حال اینایی که فردا و پس فردا وپسون فرداش تعطیلن.
کاش کارِ منم تعطیلی داشت یه سرم وصل میکردم به خودم دو شبانه روز کامل میخوابیدم .
داشتم فک میکردم چه راهی وجود داره که تو این شرایط حالت بهتر بشه ولی دیدم با وجود بچه وقتی برای خودت نداری که کاری بکنی.. کاش همخونه وظایفشو انجام میداد.. نمیگم کمک، چون واقعا وظیفشه .. وظیفه همسری و پدری
اره دیگه قشنگم
کاااااش ...
آرامش سهم دل مهربونت دخمل
خدا واسه گل پسر نگهت داره
ما که تعطیل نیستیم
چند تا فحش بوقی به مدیرعامل عنتر ما و هر کسی که خاطر ف جان رو آزرده میکنه
فدات دختر زیبا
مدیر عامل داری؟
نگفته بودی بلا
دیوونه خل و چل
سلام
یادمه یه بار زمان دانشجویی درست شب امتحانی که خیلی هم خونده بودم چنان دندان دردی ساعت ۲ شب اومد سراغم که به معنای واقعی داشتم میمردم یادم نیست چندتا مسکن از چندنوع مختلف خوردم فقط یادمه فرداش ساعت ۸ که امتحان داشتم انگار ادمای هپروتی تلو تلو میخوردم به مصیبت سرجلسه حاضر شدم و هنوز۴ ۵ تا سوال جواب نداده داشتم بیهوش میشدم فقط به مراقب گفتم حالم بده فکر فکر کرد باردارم
مسکن ها کمی وقت لازم دارن تا تاثیر بزارن و پایانه های عصبی را بلاک کنن حداقل نیم ساعت
مراقب خودتون باشید
اخ اخ دقیقا حال منو توصیف کردی
مرسی عزیزم
مسکن رو مسکن فقط بدنو داغون میکنه و چند تا درد جسمی جدید به مشکلات اضافه میکنه
من روزای اینجوری که مودم پایینه و موقتی هم که شده میخوام از اون حال دربیام فقط خوردنه که حالمو بهتر میکنه
میگم به درک بعد هرچی دلم میخواد هله هوله هایی که دوس دارمو میخورم و فیلم میبینم و رمان میخونم گوشیمم خاموش میکنم
انگار میرم تو فیلم و رمان
پسرکم که هست
انیمیشن دیدن رو امتحان کن
قوربونت برم لیلی جانم اخه از اون ور این شکمه لامصب میاد بیرون بخوام هله هوله بخورم
عادت بده پسرت رو که شبها زودتر بخوابه و بعدش خودت برای خودت شمع و عود روشن کن ریلکس کن و دعا کن اهنگ بی کلام ملایم بگذار چشماتو ببند و دعا کن... گریه کن برون ریزی داشته باش. حرکات کششی انجام بده تا بدنت انرژی منفیشو تخلیه کنه . من خودم با دست خودم دور گردن و کتفم رو ماساژ میدم بدنم رو کشش میدم و دعا میخونم و گریه میکنم تا انرژی فرو خورده درونم خالی بشه و ارامش بگیرم. شب ها زودتر پسرت رو عادت بده بخوابه و خودت ریلکس کن.... گاهی باید اینقدر گریه کرد تا خالی شد.
والابچه داری یه پروژه ست خودش
بچه که بخوابه جز دراز کشیدن و هیچ کاری نکردن هیچی جواب نیست
کاش تعطیلی داشتیم من گاهی آرزو میکنم کاش یک روز کامل روی یه تخت دراز بکشم وبهم داروی خواب آور تزریق بشه و هیچی از دنیا نفهمم
خوب ارزو های ننه ها چقدر به هم نزدیکه
آقای همسایمون دو تا باهم خورده بود مرد گنده اینقدر حالش بد بود اورژانس اومد بردش بیمارستان. شما سه تا خوردی افرین
خریت کردم
چرا مسکن رو مسکن بستگی داره تعداد چی باشه اما عوارض داره نکن
رگ تورکیم گرفت :(
حتا خنده هم دلیل می خواد، شعر که دیگه جای خود دارد ....
چرا بدتره؟!!
حجم دلتگیِ بعدش خیلی زیاده
تعطیلی هم موثر نیست. کلا بخوابم.
اره والا
گاهی روزها سنگین و گاهی روزها بد هستن.

چرا؟ نمی دونم!
من هم دیروز، روز فوق العاده بدی داشتم. مالی و جانی
صحبت با آرامِ جان باعث شد التهاب اولیه اش کم بشه و چند ساعتی چشمام قلبی، ولی ادامه دار بودن بدی ها نگذاشت این مسکن اثرش طولانی باشه.
مگه تا حالا با قرص حرکت خاصی زدین؟؟!
تا اونجایی که می دونم، تعطیلی باعث بودن همخونه و التهابات وجودش می شه. پس همون بهتر که تعطیل نیست.
اگه صحبت جواب نداد، آغوش رو امتحان کنید، شاید جواب باشه
ئه شما هم آرام جان دارین پس
البته میدونستم اون اشعار و نوشته ها مخاطب دارن
تعطیلی که سهل است اگر از اسمان سنگ ببارد همخونه سر کارشون حاضر میشن ..
راحع به خط اخر اغوش بدتره اتفاقا
مسکن رو هم رو هم نخور
یه وقتی ممکنه کار دست خودت بدیا
کار ما مادرا تعطیلی و این حرفا نداره
محکومیم به حمایت و مسولیت پذیری
ارررره میدونم تعطیلی نداریم ولی گفتم شاید خدا رو چه دیدی به روزی یه جایی به ما هم تعطیلی دادن