بزرگترین خدمتی که به خودم کردم همین دوچرخه سواری تو پارک بود .
ایشالا ترسم بریزه باهاش خریدم برم .
همچنان چشمای پیرمرد پیرزن های پارک قلمبه میزنه بیرون .
چرا انقدر عجیبه براشون ؟
دختر دومی را سوار دوچرخه کردم خودم دنبالش می دویدم می گفتم جلو را نگاه کن پا بزن بالاخره دوچرخه سوار یاد گرفت ولی رانندگی با ماشین را نه اگر چه گواهینامه دارد
حسرت می خورند و به تو حسودی می کنند
غلط میکننانواع اقسام ازادی رو داشتن چهل سال پیش ، خوشی زد زیر دلشون
خوشبحالت خانوم ف باز تو تهرانی و شهر بزرگ و بافرهنگ من تو این تبریز خراب شده چیکار کنم جووناشونم مغز فندقین چه برسه به بقیه
کم نیار جولوشون بابا.مغزشون رو اکبند نگه داشتن
دختر دومی را سوار دوچرخه کردم خودم دنبالش می دویدم می گفتم جلو را نگاه کن پا بزن
بالاخره دوچرخه سوار یاد گرفت
ولی رانندگی با ماشین را نه اگر چه گواهینامه دارد
حسرت می خورند و به تو حسودی می کنند
غلط میکنن
انواع اقسام ازادی رو داشتن چهل سال پیش ، خوشی زد زیر دلشون
خوشبحالت خانوم ف باز تو تهرانی و شهر بزرگ و بافرهنگ من تو این تبریز خراب شده چیکار کنم جووناشونم مغز فندقین چه برسه به بقیه
کم نیار جولوشون بابا.مغزشون رو اکبند نگه داشتن