سال ۸۸بود و یاهو مسنجر...
چت میکردیم تا پاسی از شب.
خوش قیافه بود ، به شدت شوخ طبع و حاضر جواب ،
یادمنمیاد چی شد که دیگه پیام ندادیم و تموم شد .تموم شد تا همین دیشب که یه دفعه از خواب پریدم.یعنی نپریدم .بیدار شدم ،انگار یکی بیدارم کرده باشه .
معمولا حافظه ی خوبی اصلا ندارم ولی یه دفعه آیدیش یادم اومد.
همون لحظه سرچ کردم و پیداش کردم.
همون عکس پونزده سال پیش رو پروفایلش بود.
صفحه پرایوت بود و هیچ پستی نداشت.درخواست دادم و صبح فالو و اکسپت کرده بود.
پیام دادم که منو یادت میاد .جواب داد مگه میشه یادم بره .
صحبت کردیم
پیام بازی
ازدواج کرده بود ،دوسال بعد از من ،
هنوز مثل همون موقع ها بود ..
به وقت شوخی ،حال خوب کن ولی به وقت حرف جدی حوصله سر بر .
نپرسیدم کی رو گرفته ، خونش کجاست و چیکار میکنه ،
یادآوری خاطرات گذشته انقدر برای جفتمون دلچسب بود که وقت نشد.
خداحافظی کردیم و ارزوی خوشبختی در زندگی مشترک !
همون حرفای روتینی که همه پایان صحبت هاشون میکنن و عمیقا بهش اعتقادی ندارن .
کاش منم میتونستم یه جوری ازش خبر بگیرم
کاش میشد یه بار دیگه به گذشته برگردیم
اره واقعا
منم دوس دارم برگردم به قدیمم
سلام
اینکه ایدی ش یادت اومد خودش عالیه
من حتی اسم طرفم بعد اینهمه سال یادم میره.
جالبیش اینجاست اسمش یادم نبود
وای ایدیش یادم اومد
جالب بود
جالب بود
من هم دوست دارم برگردم به عقب ببینم آیا الان اصلا زنده هست یا نه ؟
زمان جوانی ما از این حرفا نبود
نامه بود که یواشکی جلو پاش انداختم
البته هیچوقت هم جواب نداد
ای دی یاهو ش رو کجا پیدا کردی؟اینستا؟
همون ایدی یاهو رو تو اینستا سرچیدم :)
اضافه کنم فرقم نداره جنسیت مرد یا زن... چون میدونم حتما دوباره صحبت کنم تو ذوقم میخوره حتما حکمتی داره تمام شده...
من نه متاسفانه
عاشق گذشته و جست و خیز درونشم !
چه جالب
من اصلا دوست ندارم یک ثانیه به آدم های عقب برگردم
من بر عکسم