بهش پیام میدم
سلام میدم و حالش و میپرسم ، میگم رسیده یا نه .
جواب نمیده
چند دقیقه بعد میگم غذا بی نمک شده ، خودش زحمت نمک رو بکشه .
بازم همچنین.
عکس هنری رو که ازش تو ولایتش گرفتم رو میفرستم .
هیچ
سکووت
چندین سال پیش که نوجوانی بیش نبودم ،پسر یکی از اقوام نزدیک که ازقضا بسیار خوش قدو وبالا و خوش چهره بود،عاشق شد .این پسر هر کاری برای دختری که دلش رو برده بود میکرد .ولی حاضر به ازدواج با او نبود .دخترک به آب و آتیش زد .خود زنی کرد، قهر کرد ،مدتی رفت ،تهدید به ازدواج با دیگری کرد .اما همچنان پسر مصمم به تصمیمش بود. .ادعا میکرد به خاطر خود دختر هست که اینکار رونمیکنه.یه تِزی داشت که بعد این همه سال هنوز که از دهنش شنیدم یادم نرفته و این روزها زیاد یادش میکنم.
ممکنه عین خود جملات نباشه ولی یه چکیده ای ازشه .
ازدواج پایان یه رابطه عاشقونست.
تو هر کاری کنی ، اون همون جا هست.
کج بری هست .صاف بری هست . ادا بیای هست ، برقصی هست نرقصی هست.
دیگه تلاشی برای هم نمیکنید.
دیگه سعی نمیکنید حال هم رو خوب کنید.حتی براتون مهم نبست که الان کجا
هست و نیست و در چه حاله .
دیگه سعی نمیکنی بهترین ورژن خودت باشی .
از تو محرومم
آنگونه که دهکده از پزشک
کویر از آب ،لاک پشت از پرواز
اندوه هادر من شعله ور است و ابرهادر من در حال بارش
نیمی آتشم نیمی باران
اما بارانم،آتشم را خاموش نمیکند...
امیدوارم هوای دلت خوب بشه خانمی
مرسی مهربون
چقدر زشته که ادم جواب پیام کسی و نده
تز پسر رو قبول ندارم
نه این لینکمه
من فکر میکردم خانومین شما :)
چقدر تعجب کردم از پیامت به بهزاد. مگه حالا هر کی اسمش بهزاد هست همسایه تو میشه؟ ناراحت نشو ولی سوالت خیلی بچه گانه بود.
بچمدیگه
تاحالا بهش گفتی که بخاطر پسرتون موندی؟؟
![](//www.blogsky.com/images/smileys/104.png)
![](//www.blogsky.com/images/smileys/104.png)
یابخاطر پدرومادرخودت که ناراحت نشن وغصه نخورن؟
یاهردلیلی که بابت ش موندی واون میدونه ،این بی تفاوتیش عجیب نیس
مشکل ما خانوما اینه که همه چیوجارمیزنیم
واقایون هم نهایت استفاده (شمابخون سواستفاده) رومیکنن
وقتی مردبدونه زن حتی بخاطر بچه ش نمیمونه واین بی توجهی توهین آمیزو تحمل نمیکنه خودشو جمع میکنه
خیال هیچ مردی نباید راحت باشه وگرنه میتازونه!
ازدواج حتی عاشقانه ش یه قرارداده مث روابط بچه ووالدینش نیست که هرچقدرم بی عاطفه وآزاردهنده وبد باشه بشه رها کرد
تحت هرشرایطی ازته قلب همو دوست دارن
ولی توازدواج تازمانی بایدموند که همسر همراهت باشه وهمدل
موندن به هرقیمت آسیبها وصدمات روانی که به بچه میزنه موندگاره وچه بسا اونم هرگز نمیتونه پدریامادرخوبی بشه چون هرگز یاد نگرفته
گرچه والدین به زعم خودشون بخاطر بچشون فداکاری کردند وموندن ...
اونجاکه گفتی ازش پرسیدی پیامتو دیده یانه و جوابی که داده ...
گفتم همه اینارو
ولی قبول نداره یا متهم میکنه به این که خیلی حساسم و زود رنج
چیزایی که خودش هیچ وقت ندیده تو خانوادش ...همدلی محبت ابزار عشق
آدمیزاد چه چیزا که نمیبینه و نمیشنوه....
اولش که آتیشا تنده, همه هم بگن نه در جواب میگن خدا یکی دین یکی
واقعا
حرفت حقه
بله، فِ دیگه ای نداریم که![](//www.blogsky.com/images/smileys/102.png)
![](//www.blogsky.com/images/smileys/101.png)
قابل نداشت
ممنونم از محبتتان![](//www.blogsky.com/images/smileys/123.png)
با درود
کاری خوبی کردید که پیام دادید
حتی اگه جواب ندهد
غمگین شدم خیلی.حتی اگه قربون صدقه هم نرن به رسم ادب باید جواب بدن.اما تز اون پسرو قبول ندارم اصلا.میدونم بعد چندسال اون شور و شوق نیست اما دوست داشتن از بین نمیره فقط شکل و رنگش عوض میشه.
غمگین نشو مهتاب زیبا
ولی من تز اون پسر رو هستم
بنظرم آدم درست رو انتخاب کنی بعد از ازدواج عاشق تر میشی
نمیتونی تضمین کنی که هرکاری بکنی این آدم به پام میمونه
شاید دلایل محکم تری برای دل کندن بخواد
ولی آدمی که بخواد بره میره
خط اولت رو اصلا نیستم خانوم دکتر
تو هم باید یه وقتی دست پسرکو بگیری و بری سفر، اینجوری یکم عادلانه میشه.
بند آخر، هرچند غمبار اما قشنگ بود عزیزم.
فدای تو بشم
انگار سرنوشت ما زنها همین میشه بعد از ازدواج ..غمگینه
خوب ازدواج نباید بکنیم
به من باشه میگم عشق هم وجود نداره ف جان
شهادت میدهم
که عشق مانند مرگ است
میآید
وقتی که منتظر عشق نیستیم
«محمود درویش »
تو کارِت درسته اصن
خیلی خوبه که تلاش میکنی
خیلی عالیه که فرصت رو ایجاد میکنی
مطمئن باش جواب میده
ممنونتان
ایشالا رابطه تون بهتر بشه
شما کدوم بهزادی ؟
توهمسایگیمونیه اقا بهزاد داریم
شما همونی؟
چقدررر غصه م میشه از حرفات
چرااااااا
ناراحت میشم از غصه خوردناتون
پیش میاد برای همه بالاخره
شاید دستش بند بوده. یا دلخور بوده.
شب اومد پرسیدم
گفت دیدم دیدم
بعد هم بند شلوارکش رو سفت کرد
وا!؟
والا
باید بتونی عشق رو معنا کنی
خوب تو معنا کن
روزگاری معشوقه ای داشتم هنرمند و بسیاااار متبحر در عکاسی![](//www.blogsky.com/images/smileys/119.png)
![](//www.blogsky.com/images/smileys/125.png)
![](//www.blogsky.com/images/smileys/104.png)
آنقدر خوب نور و زوم وفلو و فوکوس و قاب و .... بلد بود که فقط ....
باهاش قرار عکاسی داشتم که متاسفانه تقدیر مجال نداد و ...
کاش همخونه قدر می دونست و میفهمید این ذوق و هنر شما رو
خیلی استدلال خودخواهانه ای داره این آقا.
هوایم ابری است و تو نیستی،
نیستی تا از دوست داشتنت چتری بسازم،
برای رویاهایم،
برای آرزوهایم،
برای با تو بودن هایم ...
(همین الان به ذهنم رسید این متن، تقدیم به فِ بلاگستان. بمونه به یادگار)
معذرت میخوام ولی
ای ...یر تو این تقدیر پس
همخونه قدر نمیدونه چرا ؟ جواب در پست هست .
چونمیدنه و خیالش راحته که هستم
شعره برای من بود ینی ؟ وای خدای من