ساعت رونگاه میکتم
هنوز دو نشده
یه دور پارک رفتیم ، بازی بزن بزن و کشتی هم کردیم
موندم تا اخر شب چه خاکی سرم بریزم
خوابم میاد
کاش تنها بودم
کاش تنها و بی مسئولیت بودم
بی دغدغه
حتی حال این که پاشم غذا رو داغ کنم بدم بخوره هم ندارم
چند روزه غذا درست نکردم
از بیرون گرفتیم و همون رو هزار بار سرد و گرم کردیم
حوصله ش رو ندارم
خیلی غمگینم
انگار شوهرم مرده و ده سر عائله ریخته سرم
وقت گرفتم
باید شروع کنم به قرص خوردن
فقط خدا کنه نتیجه بده
خیلی ملت گوز و بی خودی شدیم
حال ندارم بگم چرا
بی خود عوضی بخیل حسود بی تفاوت زامبی
پسرک رو دکتر بردم .یه سرماخوردگی ساده ۷۰۰هزار تومن آب خورد برام .
اون وقت هی بعضی ها گوز گوز میکنن باز
یه بیمه ی زیقی هم دادن دست جماعت دلشون خوشه چار تا داروی داخلی و به درد نخور رو دو هزار تومن ارزون تر میخرن.
از راننده تاکسی زرد ها متنفرم .خیلی قرومساق و دیوثن
از دست فروشای بی ادب و تو پاچه کن هم همچنین
کلا از ۹۹.۹ درصد ملت بدم میاد .
ادم درست حسابی شده قد انگشتای دست
یه دوست جدید پیدا کردم .خیلی خوبه دوسشون دارم .خودش رو با شوهر و بچه اش رو
عین خودمه این ادم
این که دو تایی میشینیم و جماعت رو فوحش کش میکنیم حال میده.
پسرک مریض شده
اینو فقط ننه ها میتونن درک کنن، حاضریم خودمون هزار تا کوفت و درد و مرض بگیریم ولی بچه چیزیش نشه،
نه که مهر مادریمون فوران کرده ها ، نه
به خاطر این که دهن ادم رسما صاف میشه،
پدر بچه که اصولا به یه ورش هم نیست. نهایت هنرش نشوندن بچه پای پی اس و نیم ساعت بازی کردنه ، بعدش هم داد و بیداد و کولی بازی که شماها بیچاره کردین منو .
یه مرغ چوسکی انداختم رو گاز ،از طعم و مزه اش هیچ اطلاعی ندارم
برنجم هنوز نذاشتم
خودمم بدن درد دارم و وسطای پریود هستم .
هوا هم هوای خوابه ولی مگه میشه انقدر بی دغدغه بود که گرفت و کپید.
دلم یه حال خوب میخواد
یه خوشحالی چند روزه حداقل ..
خدایا توبه
تو این سن و سال بعد از شوهر و بچه
فکر نمیکردم کراش دوره ی جوانی هام رو ببینم و هنوز هم دلم بریزه و به تته پته بیوفتم :)
در نوع خود جالب ، هیجان انگیز و شیرین بود.