لطفا گاو نباشیم قسمت هزارو شصت و‌شونصدم

واقعا چی‌میشه که یه زن وسط کوچه میکشه پایین و میشاشه ؟!

سن و سالی گذشته اخه ازت ازگلِ خر 

بغلت پارکه 

توالت عمومی بیخ گوشت زنیکه ی الاغ 

حتی بچه ی پنج ساله ی منم میگه مامان چه کار زشتی داره میکنه خانمه

....

حیوانات مزرعه ...

برگشته با اون حالت فرم دستای تخمیش رو به من میگه :

از این به بعد خواستین سوغاتی بیارین عقلتون رو به کار بندازین ، ببینید چی میارید !

مگه شمال اصلا انار داره که رب انار میاری ؟

عقلتو‌ن چی میگه؟


ای که لعنت به اون پسره عقب افتادت که فکر میکنه اگر واسه ننه مزخرفش سوغاتی نیاره امتیاز اون مرحله رو از دست میده .


اگر این  رابطه ی جنسی رو از زندگی مشترک حذف میکردیم ، زندگی بسیار زیباتر و راحت تر و دلچسب تر نبود؟

برون ریزی ...

یکی از حرکت های به شدت چیپ و بی کلاس که نشون  از بیشعوری طرف داره ، اینه که برداری برای قدم نو رسیده یا خونه مبارکی یه بسته شکلات از بقالی سر کوچه طرف بخری و ببری . 

یعنی دلم میخواد همون لحظه تو سر بکوبونم.

به خدا چیزی نیارید سنگین ترین .

بسته شکلاتی که عموما حریداری هم نمیشه بلکه لز خونه ای به خونه ای دیگه در رفت و امده.

یه چیز دیگه که زورم میاد اینه که،  بابا تو که میبینی من کارم چیه ، خودم کاسه کوزه سازم علاقه دارم به این ظروف کلِ خونم این مدل ظرفاست ، ظروف پذیرایی کارِ دست خودمه، بعد برمیداری واسه من ظرف شیشه ای بنجل میاری .


حقا که کردن تو گونی انداختنشون گوشه انبار حقشه.

در سایه نمیر ، اثر گذار باش...

ایرادهای بزرگی دارم ، که نه بر خودم و نه بر دیگران پوشیده نیست.وقتی خوبت رو میگی باید بدت رو هم بگی .

خیلی همه رو تحویل میگیرم 

. مهم نیست طرف سرایدار خونه باشه یا یه استاد قدیمی 

فامیل باشه یا دوس و آشنا

مرد باشه یا زن  

همیشه تا یکی گفته سلام همچنان گرم و صمیمی برخورد کردم که یعنی فلانی تو کجا بودی که زندگی بدون تو لنگ بود!

نمیدونم چرا اینجوریم 

شاید از کمبود اعتماد به نفسه

همیشه ی خدا به شدت خودمونی رفتار کردم 

چند شب پیش یکی از دوستان خیلی دور چیزی بهم گفت که تا فیها خالدونم رو سوزوند.

البته که باهاش مثل قبل رفتار نخواهم کرد 

ولی یه تلنگر بود .

بلد نیستم دیگه 

از ننه اقا نیاموختم‌ چون اونا هم بلد نبودن و همینجوری بودن و ما رو هم همچنین مثل خودشون بزرگ کردن.

از لازمه ی های هر دختری و بعدها زن و همسر و مادر بودن اینه که چجوری با اعتماد به نفس باشی چوسان فسان داشته باشی .بدونی چی رو کجا و به کی بگی.

هر رفتاری چه زمانی رو طلب میکنه.

من که بلد نیستم و نتونستم یاد بگیرم 

خداروشکر دختری هم ندارم که یاد بدم.

ولی امیدوارم که بتونم لااقل خودم رو دو تا کنم و اون ف از بیرون به ف درون پاتک بزنه و بگه هوی داری به خود حقیقیت نزدیک میشی ، عصات رو قورت بده ...