درباره من
یک مادر
یک همسر
یک عروس
یک دختر
یک خدمتکار ۲۴ساعته
ادامه...
خرده دعواهای زن و شوهری ..
کلید میندازم میام تو . خسته و له از باشگاه .
همون دم در صدام میزنه ، بلند و طلبکارانه
فففففففففففففففففففففففففف بیا اینجا ببینم!
دلم هری میریزه پایین.
نکنه چیزی که نباید ببینه رو دیده !
با دهن خشکیده میرم سمت اتاق .
با اخ و تف و غر همیشگی داره کتونی هاشو میشوره . انگار که وظیفه من بوده و کوتاهی کردم دوباره .
دنبال فرچه میگرده .
آب دهنم رو میفرستم پایین و نفسم رو فوت میکنم و فرچه رو تو چشمش فرو میکنم.
برمیگردم و به خونه نگاه میکنم.
شلخته تر از وقتی که رفتم .
یا حضرت قاسم . مگه من چقدر تو این خونه نبودم . همش دو ساعت!
غر میزنم زیر لب.
نکرده صندلی ناهار خوری رو بده تو .
نکرده این ظرف کوفتیِ تخم مرغ رو بزار تو سینک.
نکرده ظرف غذاش رو براره تو این کیفِ تخمیش. اینم عین بچه دبستانی من باید بیام بزارم برات !
آمپر چسبوندم.
چرا بچه رو نبردی بیرون . از صبح نشوندیش پای کارتون.
میگه وقت نشد .
میگم اره دیگه.صبحونه خوردن و دوش گرفتن و سیرو سیاحت تو گوشی و دید زدن ممه گندهای اینستا وقت نمیزاره که..
صداش میره بالا .میزنه صحرای کربلا.
اصن میدونی چقدر دهنم صاف میشه تا برسم سر کار .
صدام‌و‌بالاتر میبرم که تاثیر گذاریم بیشتر بشه .که فک‌نکنه ترسیدم ازش .
"خوب نرو . بشین تو خونه .انگار فقط اینه غرب به شرق شرق به غرب می ه سر کار و بقیه ملت محل کارشون دمه کونشونه.
میره بیرون
درو بهم میکوبه ..
تو دلم میگم کاش بهش میگفتم امروز هم خودم پسرک رو میبرم پارک و یه بابا و بچه پیدا میکنیم و بازی میکنیم تا بیشتر جر بخوره .
همیشه طلبکاره
همیشه حق به جانبه
انگار یه روز دعوا نکنیم و نرینیم به هم اون روز ،روز نخواهد شد ..
یا خدا،جدی موبایلت رو چک میکنه آقای همسر؟وبلاگت رو پیدا نکنه برات دردسر بشه عزیزم
ساعاتی که منزلن
هیستوری وب رو پاک میکنم از کانال خودم و دوستان هم لیو میکنم
خب عزیزم باموبایل یه عکس ازون عکسه بگیرهمیشه همراته دیگه
اینطوری نگرانم نیستی
موبایلم که همش دست جناب سلطانه :)
تف به اون لحظه‌ای که بله گفتیم :))) یعنی هیچکس از ازدواجش راضی نیست محض رضای خدا!
دیدم یه سری ها راضین
ولی نود درصد ناراضین
جامعه اماری من میگه :)
به صاحب عکس اطلاع بدین،
بگین که عکسش رو تو پستوهای خونه پنهون کردین،
واسه روزهایی که دلتنگش میشین،
من هم یه ادکلن دارم که به جونم بنده،
فقط تنها مزیتش نسبت به عکس اینه که بوش رو به رخ عالم و آدم می کشم
باید یادگاری دیگه ای نگه می داشتین کنار عکس
به صاحب عکس‌دسترسی ندارم که اطلاع بدم ...
چه فکر خوبی کرده که عطر داده بهتون
ف جان مواظب خودت باش و روحیه خودت بعضی وقتا ارزش دعوا ندارن
چشم
این اینستا خیلی اعتیاد آوره بعد مدتها نصب کردم زندگیم داره خراب میکنه روزی ۲،۳ ساعت میره!
پاک کن بره
اعصاب خودت و خورد نکن
حوصله داریا
اغلب اقایون جز به هم ریخته گی خونه و شلخته بازی
کار دیگه ای بلد نیستن
خلقتشون باگ زیاد داره :)
من لالم برای تو و هیچی نمیتونم بگم
ببخش
پوففففففف
خوشحالم میرین باشگاه
اقا ببخشید ولی و ازون تیکه محل کارشون دم.... خوشم اومد
این دو روز دنیا و این عمر کوتاه آدمیزاد همش تو رنج و غصه و حسرت بگذره
ای خدا چرا آخه!؟
میگذره دیگه
ایشالا رندگی بعدی خوش میگذره
کاش میشد یه مدت کوتاه فقط یه مدت کوتاه تو زمان و مکان سفر کنیم از همه چی دور بشیم و تنهای تنها کارهایی رو بکنیم که دوس داریم و به خوب شدن حالمون کمک میکنه
به هییییچیه هیچی هم فکر نمیکردیم
بعد با انرژی از اول شروع میکردیم اونجوری که درسته
چرا نمیشه؟مگه نمیگن علم پیشرفت کرده؟چرا نمیشه زمان رو برگردوند عقب یا برد جلو
همین و بگو
پس این دانشمندا چه غلطی میکنن :))
عزیزم ان شالله یه روز از خوشیهاو وابستگی هاتون با شور و شوق برامون بنویسی،از روزی که همسرت بابت صبر وتحملت ازت تشکر کنه
کم هستن مردهایی که قدر زن و زندگی رو بدونن.
به قول معروف
پدر عشق بسوزد
یک کم اگه فرصت کردی از خوش اخلاقی هاش هم بنویس
اما همین بعد مسافت بین خونه و محل کار هم بی تاثیر نیست
چشم سعی میکنم خوبی ها رو هم بنویسم
هیچ زن نباید در برابر خرابکاری های شوهرش در خانه سکوت کنه.باید بگه حواسم هست اینکار مربوط به خود را انجام نداده ای و منتظر مانده ای من بیام خونه زیر دست و پاتو مرتب کنم.در مورد فرزند هم میتونه بگه بچه را پارک نبرده ای فقط لحن کلام را باید توجه نمود.باید بگی خوشحالم مادری داره که می بردش پارک اگر باباش نمی بره.خوشخالم هنوز توان انحام کارهایی را دارم که تو نسبت به انحام شون توجه نداری.این خونه بدون من یه چیزی کم داره.فقط دوساعت با خونه و بچه تنهات گذاشتم حاصلش چه شد؟این .اما من سال و ماه و هفته و روز و ساعات با خونه تنها هستم و خونه مث دسته گل است.اینست تفاوت تو با من.بهش بگو برو کلاهت را بنداز تو هوا ،منو داری وگرنه همسایه ها زنگ می زدند شهرداری
بیاد خونه را سم پاشی کنه تا از شر موجودات موذی رهایی یابند
عزیزین رضوان جانم
چقدر خوبه جواباتون
ااای جانا سخن از زبان ما میگویی
خب اونا رو جای بهتری بذار که نترسی
تو صد تا سوراخه .ولی خونه ی بچه دار اون سوراخ ها هم ممکنه لو بره
من تنها چیزی که الان به ذهنم رسید بگم اینه که «اونیکه نباید می دید» چیه ؟
اصن به اینجا رسیدم ذهنم قفل شد
یه عکس :)
به نظرم دلخوری ها رو تقویت نکنید بهتره
تلاش نکنید که همدیگر رو جر بدید ،بهتره
بازم هرجور خودت صلاح می دونی