هیچ کاری برای من عذاب آورتر و سخت تر از شرکت تو مراسم ختم نیست !
خدا رو شکر که فعلا دارای فرزند کوچکی هستم و معاف از قبرستان رفتن ولی خوب از زیر مسجد نمیتونم در برم .
متوفی از اقوام دور نبود .خانم مهربونی بود که بخش زیادی از کودکی و نوجوانیم رو باهاش گذرونده بودم .
خدایش رحمت کند .
سبب خیر شد برای دیدن اقوام و فامیل و سایر بستگان بعد چندین سال.
دیدنشون خالی از لطف نبود.
ولی چیزی که اذیتم میکرد نبودن شخصی به نام همسر کنارم بود .
چقدر خواسته هام کوچیکه واقعا ..
کلا مردها گاهی وقت ها میرن تو مودی که آدم به زور تحملشان می کنه
بهله درسته
ببخشید مادر مقدس فکر کردم اینجا اتاق اعترافه.
از پاسخ شما و دیسلایکها معلومه اشتباهی اومدم...
هاهاها مادر مقدس و خوب گفتی
حالا قهر نکن
مارو دور ننداز
بازم بیا این ورا خوشحال میشیم
البته من فلاقه ای به دیدن اقولممون ندارم
چراااا خوبه که
منم بعده پنج شیش سال میدیدمشون
رفتم به قبرستان دردناکه ولی باعث ارامش روح میشه
نمیدونم
من دوس ندارم
روحشون شاد
ف جانم هر کدوممون یه جور گیر و گره داریم
حال دلت همیشه خوب عزیزم
من که به شخصه دوست ندارم پامو از خونه بیرون بزارم مگر در دو حالت: ۱. بخاطر عوض کردن حال و هوا در روزهای تعطیل اونم زیر یک سایه درخت کنار یک آب روان. ۲. بردن بچه هام به پارک بازی برا عوض کردن حال و هواشون.
اصلا خوشم نمیاد برای خرید یا رفتن به مراسم چه عروسی چه عزا یا رفتن به مطب دکتر همراه همسرم برم بیرون. هرچند مجبور میشم گاهی اوقات همراهی کنم اما اصلا برام جالب و رضایتبخش نیست!!!
حاج محمد خوب همگی یه عنوان به انسان در طول زندگی دوست نداریم یه سری کار ها روانجام بدیم ولی مجبوریم .
یه سری وظایف در قبال همسر داریم که چه خوشمون بیاد چه نیاد باید بهش برسیم
نرسیدن بهش باعث کدورت و شکاف و دور شدن میشه خوب..
ولی باز خوب هر جور خودتون صباح میدونید
خدا بیامرزه
هیچی ندارم بگم جز اینکه کلی غصه خوردم
امیدوارم روزای خوبی در انتظارت باشه اونقد که این روزا رو برات کمرنگ کنه
فدایت قشنگم
کاش آدمها بیشتر هوای دل همدیگه رو داشتن.
خدا جای دیگه براتون جبران میکنه.
قوربانت
سلام.رفتی مسجد، حتما به همراه پسر کوچولو ،تا ...اما همراهت همسر نبود و این به خاطرت آورد که اگر بود، چه خوب می شد.آرزو های تو هیچ هم عجیب یا کوچیک نیست ،سلیقه تو را نشان میده ،اینجور می پسندی.آرزو بر جوانان عیب نیست.تو زندگی را این مدلی دوست داری.تو برای خودت چارچوب هایی داری.فقط غم هیچ چیز را نخور.اینا را غصه نکن.این بدن لطیف تو ،می شکند .مراقبت اش کن، نشکنه.اگر خدای نکرده کسانی خوشحال شوند ،تو بودی مه آب به آسیاب شان ریختی.حپاست باشه ،به خودت.تو مادر این پسر هستی ،تو دختر اون مادر و پدر هستی ،تو خواهر هم هستی،تو دوست ما هم هستی.غم با تو خوب رفتار نمی کنه،غم مخور به قول حافظ،دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت .....غم مخور
مرسی رضوان جانم
حرفای شما خیلی حالمو خوب میکنه
خدا رحمت شان کند
قوربانت
این ها خواسته های کوچیک نیست، خواسته های منطقی و کاملا عادی از طرف مقابله، که متاسفانه..
بعضی آدم ها قسمت منطق و شعورشون کوره
بهله درست میفرمایید
بدی اش اینه
که وقتی سوال هم کنند
همسرت پی چرا نیامد ؟
آدم را مجبور به گفتن یک دورغ مصلحتی هم می کنند
نه دیگه کسی سوال نمیکنه
همه گذاشتنش کنار:(
همسایه مون زنی۷۵ ساله با شوهرش هرشب ،دم غروب میروند ،پیاده روی ،فر زند معلول آورذه به دنیا
ببخشید ولی خاک عالم تو سرِ خرشون
سلام عزیزم ازش میخواستی همراهیت کنه،شاید منتظر بوده شما بگی.من از نوشته های قابلیت متوجه شدم که شما توی خانواده ی ایشون رفت و آمد داری درسته؟
نه نخواستم چون با کل خانوادم قهره و دعوا کرده
خدا بیامرزه
چقدر اون جمله آخرت درد داشت
قوربونت